دانلود رمان خسوف به قلم پگاه مرادی با لينک مستقيم

دانلود رمان خسوف برای پی‌دی‌اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان خسوف: عاشقانه ، اجتماعی
نويسنده رمان: پگاه مرادی
تعداد صفحات: 676

رمان خسوف

خلاصه‌‌ای از رمان : کلید صندوق چوبی اش را از توی کوله اش بیرون کشید و قفل قدیمی اش را گشود.
دار و ندارش را این جا می گذاشت، البته حواسش بود این صندوق در معرض دید کسی نباشد.
وسایل شخصی اش را از کودکی تا نوجوانی، همه را آن جا نگه داری می کرد.
چند تکه طلا هم داشت که یادگاری از کودکی هایش بود و هیچ وقت دلش نمی آمد که طلاها را بفروشد و پولشان را بخورد.
نمی خواست کسی از وجود طلاهایش بویی ببرد.
هرچند یک گردنبد طلا، یک انگشتر کوچک و دو النگوی کوچک این حرف ها را نداشت، اما برای او فارغ از قیمت شان که هر روز نجومی بالا می رفت از لحاظ معنوی ارزشمند بود.

اصلا هر چیزی که به کودکی هایش ربط داشت برایش عزیز بود.
آن قدر عزیز که کلیدش را با خودش بیرون می برد و روی صندوق کوچکش پتو و بالشت می گذاشت تا شخصی بویی نبرد و شک نکند…
بخشی از متن رمان خسوف
پاییز بود و طبق عادت همیشگی اش پنجره اتاقش را باز می گذاشت تا نسیم بوزد.
هر چند فضای سرد این خانه توفیقی به حال فصل های سال نداشت و همیشه سرد و زمستانی بود.
صدای لخ لخ دمپایی هایی را شنید و سریع طلاهایش را هزار سوراخ پنهان کرد.
و در صندوق را قفل کرد و رویش پتو کشید.
به ساعت نگاه کرد، انگار او تازه یادش آمده بود که گرسنه است.
هر وقت صدای دمپایی هایش را می شنید می ترسید.
بعد از سال ها نمی توانست به شخصی مانند او اعتماد و به وجودش عادت کند.
صدای حرف زدنشان را…

آپلود رمان آموزش دانلود
لینک های دانلود

نویسنده و ناشر محترم اگر خواستار حذف این رمان از تارنمای novelz.ir هستید وارد لینک زیر شویدفرم درخواست حذف رمان

گزارش مشکل پیامک به پشتیبانی
دانلود جدیدترین رمان ها از کانال دانلود رمان :) عضویت در کانال دانلود رمان
4 نظر ارسال شده
  1. sara گفت:

    یعنی عالیییییی بود عالی
    واقعیت های جامعه با عاشقانه ای جذاب
    خیلی خوب بود خانم مرادی
    منتظر کارای بعدیتون هستم?
    موفق باشین

  2. سارا گفت:

    قشنگ بود. ارزش خوندن داره

  3. مریم س.م گفت:

    مرسس از قلم زیبای نویسنده عزیز
    خیلی عالی گویش بختیاری رو نشون دادین من خودم بختیاری هستم ولی به این زیبایی قادر به صحبت کردن نیستم
    ودر نهایت داستانی که به زیبایی روایت شد

  4. هدیه گفت:

    چقدر فوق العاده بود
    سه بار خوندمش
    واقعااااا قشنگ بود.