دانلود رمان مرد گاریچی از نویسنده فرشاد رجبی با لينک مستقيم

دانلود رمان مرد گاریچی نسخه پی دی اف، اندرويد، آيفون، جاوا
موضوع رمان مرد گاریچی: اجتماعی ، غم انگیز
نويسنده رمان: فرشاد رجبی
تعداد صفحات رمان 264 صفحه

رمان مرد گاریچی

خلاصه رمان : داستان این رمان حول محور زندگی مردی می چرخد.
این مرد، می خواهد در روزهای پایانی عمر خود، چند ورق کاغذ را حیف گفتار خود کند، از بدو تولد، تا واپسین لحظات عمر…
قسمتی از متن رمان مرد گاریچی
پلک‌هایم روی یکدیگر می‌نشینند، چشمانم را بسته‌ام.
نفس عمیقی می‌کشم، بسیار عمیق و آرام بازدمم را بیرون می‌فرستم.
احساس می‌کنم آماده‌ام که هرچه خورده‌ام را یک جا بالا بیاورم، ولی یک بار دیگر این عمل را تکرار می‌کنم…
دمی عمیق، آنقدر که هوای اطرافم تمام شود، آنقدر که ذره ذره وجودم از این تنفس پاک، استفاده کند و در آخر، بازدمی آرام.
پلک‌هایم را با دردِ چشم راستم باز می‌کنم، احساس خواب‌ آلودگی می‌کنم و نمی‌توانم پلک‌هایم را باز نگه دارم، در حدی که بتوانم دکتر سفیدپوش روبه‌رویم را ببینم.

دو سمعک ضربان‌ سنج را از دو گوشش بیرون کشیده، می‌نشیند روی صندلی سیاه‌ رنگ اداری، با آن پشتی طویلش.
پیراهن آبی آسمانی‌ای را که زیر روپوش درمانگاه پوشیده، مرا یاد جوهر پخش‌ شده ی روی نامه می‌اندازد، زمانی که قهر کرد، رفت، و هرچه به او اصرار کردم، بازنگشت.
عمر شراکت زندگی ما، تنها 6 سال بود.
با صدای دکتر به خود می‌آیم، صدایش نسبت به چهره‌اش، بسیار جوان نمایان می‌کند، و من این صدا را دوست ندارم:
_دیدی آقا مرتضی؟ حالا به حرف من رسیدی؟
هی بهت گفتم سیـگـار نکش، نکش، گوش ندادی! الان فقط دو ماهه کنار گذاشتی ولی می‌بینی چه ریه‌ هات سالم شدن؟
بیشتر از 45 سال نداشت، و این یعنی بی تجربگی…
یعنی اینکه یک فرد باتجربه، باید تشخیص بدهد چه زمانی چه حرفی را باید زد…

آپلود رمان آموزش دانلود

نویسنده و ناشر محترم اگر خواستار حذف این رمان از تارنمای novelz.ir هستید وارد لینک زیر شویدفرم درخواست حذف رمان

گزارش مشکل پیامک به پشتیبانی
دانلود جدیدترین رمان ها از کانال دانلود رمان :) عضویت در کانال دانلود رمان