سایت دانلود رمان های جذاب ایرانی : ورود به رمان استار

دانلود رمان دهلیز به قلم م.مطلق با لينک مستقيم

دانلود رمان دهلیز پی دی اف ، اندروید ، آیفون ، جاوا
موضوع رمان دهلیز: اجتماعی ، عاشقانه ، غم انگیز
نويسنده رمان: م.مطلق
تعداد صفحات رمان 464 صفحه

رمان دهلیز

خلاصه ای از رمان : دهلیز یعنی یک راهرو، یه دالان…
نمی دانم کی‌ و کجا وارد این دهلیز شدم!
فقط دیدم که چشم هاش برق زد، به من گفت اینجا زندانه!
تو زندانی و من زندان بان!
به او گفتم اینجا نمی شود نفس کشید، گفت دیگر نیازی به نفس کشیدن نیست.
گفتم نه و گفت آره…
هیچ وقت نخواستم دردسر درست کنم و داشتم موفق می شدم…
ولی نفهمیدم چطور و چه وقت افتادم در عمق دردسر!
قسمتی از متن رمان دهلیز
با بی حالی دکمه ي زرد رنگ اسپیکر رو زدم و طبق هر صبح به ناله هاشون گوش دادم.
_سلام، آبجی می تونی یک میلیون تومن واسم بفرستی؟
گرفتارم به روح مامان. ممنون…

صداي بعدي:
_آبجی… سلام اردلانم.
می خواستم بگم امروز دانشگاهت شروع میشه یه وقت یادت نره ها!
پوزخند زدم و رفتم رو به روي آینه ایستادم.
به آینه نگاه کردم.
من ماهی صالحی بودم. تک دختر و آخرین فرزند حامد صالحی.
وقتی من به دنیا اومدم مادر و پدرم در یک حادثه از این دنیا رفتن.
چهار تا برادر بزرگتر از خودم دارم که جز مسائل مالی شون به من هیچ زنگی نمی زنن.
بعد از سه سال پشت کنکور موندن، حالا دانشگاه رشته اي که ازش نه خوشم میاد و نه بدم میاد قبول شدم.
آروم آروم لباس هام رو پوشیدم و بعد از برداشتن وسایلم از خانه بیرون اومدم.
از دوران بچگی آدم بی دست و پایی بودم.
اصولا چون زیاد تو جمع هاي شلوغ نبودم، وقتی تو یک جمع شلوغ میرم دست پاچه می شم.
به دانشگاه رسیدم و وارد دانشکده هنرهاي زیبا شدم…

آپلود رمان آموزش دانلود

نویسنده و ناشر محترم اگر خواستار حذف این رمان از تارنمای novelz.ir هستید وارد لینک زیر شویدفرم درخواست حذف رمان

گزارش مشکل پیامک به پشتیبانی
دانلود جدیدترین رمان ها از کانال دانلود رمان :) عضویت در کانال دانلود رمان
3 نظر ارسال شده
  1. lili گفت:

    آخر رمان دهلیز شاده یا غمگین

  2. lili گفت:

    من دوست دارم این رمان رو بخونم ولی اگه پایان تلخی داشته باشه یا آخرش ناراحت کننده تموم بشه نمی خوام بخونم
    لطفا راهنمایی کنید

  3. تنهای تنها گفت:

    سلام بچه من دنبال یه رمانم اسمش یادم رفته پسر از یه شهر دیگه میاد دختر و پسر به هم علاقه مند میشن برای دختر پاپوش درست میکنند پسره ام دختر رو ترک میکنه میره شهرش اونجا ازدواج میکنه پسره بعد پنج سال برمیگرده یه پسر داره اما دختره هنوز مجرده خواهش اگه خوندین بگین اسمش چیه؟