دانلود رمان تاریک و روشن به قلم فاطمه عبدالهی با لينک مستقيم

دانلود رمان تاریک و روشن نسخه کامل پی‌دی‌اف، اندروید، آیفون

موضوع رمان: عاشقانه، فانتزی، تخیلی
نويسنده رمان: فاطمه عبدالهی
تعداد صفحات: 300

خلاصه‌‌ رمان : پرستاری جوان که در قسمت آی سی یو یک بیمارستانی مشغول به کار است پس از یک اتفاق به طور ناگهانی می تواند ارواح را ببیند!
این پرستار جوان به دنبال دلیل این اتفاق میگردد اما این را نمی داند که این دلیل در وجود خودش نهادینه شده است!…

قسمتی از متن رمان تاریک و روشن
– امشب کار داری یا نه؟
دستی پشت سر خود کشید و همان طور که به صفحه لپ تاپ چشم دوخته بود، گفت:
– هیچی بی کارم. چطور؟
پوفی از بی حوصلگی کشیدم و گفتم:
– امشب خانه خاله جانم دعوتم!
خندید و گفت:
– چقدرم که تو ازش خوشت میاد!
دهان کجی کردم و با صدایی نازک گفتم:
– وای خاله فدات بشه بیا دختر من رو بگیر ترشیده مونده رو دستم!
ریز خندید که مشتی حواله بازوش کردم و با صدای خودم گفتم:
– بدبختی من خنده داره؟
با بی خیالی ذاتیش گفت:
– درست میشه بابا…
از روی صندلی فلزی بلند شدم و گفتم:
– میرم نمایندگی جیبم رو خالی کنم بیام!
با خنده گفت:
– اوه اوه… پات به نمایندگی باز شه همینه دیگه!
رفتم سمت میز کرم قهوه ای مغازه اش و پوشه مدارک ماشینی که ثبت نام کرده بودم رو، برداشتم و گفتم:
– از همون طرف میرم خانه خاله جان!
خندید و گفت:
– باشه برو… خداحافظ.
بدون خداحافظی آرام آرام، از مغازه تعویض روغنی رامین بیرون اومدم.
مغازه بزرگ و شیکی بود. کلی روغن و فیلتر و هزار جور قطعه دیگه که فقط خودش اسمشون رو می دونست تو قفسه های مشکی مغازه، چیده شده بود…
مقابل مغازه همیشه خیس بود! چند باری هم شلوارم رو، سر همین موضوع از دست…