دانلود رمان مدافع عشق نوشته محیا سادات هاشمی با لينک مستقيم

دانلود رمان مدافع عشق با فرمت های اندرويد، آيفون، پی دی اف، جاوا
موضوع رمان مدافع عشق: مذهبی ، عاشقانه
نويسنده رمان: محیا سادات هاشمی
تعداد صفحات رمان: 111 صفحه

دانلود رمان مدافع عشق

خلاصه داستان: یکی از چشمانم را می بندم و با چشم دیگر در چهارچوب کوچک پشت دوربین عکاسی ام دقیق می شوم…‬ ‫
هاله لبخند لب هایم را می پوشاند، سوژه ام را پیدا کردم.‬ ‫
پسری با پیراهن شونیز سرمه ای که یک چفیه مشکی نیمی از بخش یقه و شانه اش را پوشانده.‬ ‫
شلوار پارچه ای مشکی و یک کتاب قطور و به ظاهر سنگین که در دست داشت.‬ ‫
حتم داشتم مورد مناسبـی برای صفحه اول نشریه مان با موضوع ” تاثیر طلاب و دانشجویان در جامعه ” خواهد بود…
قسمتی از رمان مدافع عشق
صدا می زنم:‬ ‫
_ ببخشید آقا یک لحظه…‬ ‫
عکس العملـی نشان نمی دهی و همان طور سر به زیر به جلو پیش می روی.‬ ‫
با چند قدم بلند و سریع دنبالت می آیم و دوباره صدا می زنم:‬

(بیشتر…)

دانلود رمان ببار بارون نوشته فرشته27 با لينک مستقيم

دانلود رمان ببار بارون با فرمت های اندرويد، آيفون، پی دی اف، جاوا

موضوع رمان ببار بارون: عاشقانه ، اجتماعی ، هیجانی
نويسنده رمان: فرشته27
تعداد صفحات رمان: 409 صفحه

رمان ببار بارون

خلاصه داستان: موضوع اصلی این رمان درباره ی دختری به نام سوگول است.
دختری مهربان با نگاهی مملو از غم و اندوه
سوگل رمان ما دلش پر از غصه است، سراسر زندگیش پر شده از دروغ…
دروغ آن هم از جانب آدمایی که یک روزی فکر می کرد دوستش دارند.
ولی حقایق بعضی وقت ها اونطور نیستند که ما می بینیم و هر روز با نگاهی بی تفاوت از کنارشون می گذریم.
بارون تو این رمان نماد پاکی و آرامشه، نماد برکت و نعمت از جانب پروردگار بی همتا… (بیشتر…)

دانلود رمان نجوا نوشته ریحانه اسدی با لينک مستقيم

دانلود رمان نجوا با فرمت های اندرويد، آيفون، پی دی اف، جاوا
موضوع رمان نجوا: مذهبی ، اجتماعی
نويسنده رمان: ریحانه اسدی
تعداد صفحات رمان: 354 صفحه

دانلود رمان نجوا

خلاصه داستان: خندید و گفت: آره بشین به محمد آقا آبدارچی میگم بره داروهات رو بگیره.
خودمم بیرون کار دارم.
می تونی تا زمانی که میره داروهات رو بگیره با خیال راحت رو تخت گوشه اتاق استراحت کنی.
حالت اصلا خوب نیست…
رفتم سمت میز دفترچه رو برداشتم و گفتم :
مرسی… بهتره خودم برم بگیرم و بعدم برم خونه…
خندید و گفت: باید اتفاقی برات بیوفته سپیده خانوم؟!
قسمتی از رمان نجوا
یک پنی سیلین که بزنی خوب میشی.
وای پنی سیلین نه… از دردش که بگذریم من حساسیت داشتم.
سریع گفتم: جناب من حساسیت دارم.
لبخندی زد و گفت که همون ترسه دیگه…
تو درونم گفتم: آره ترسم هست.
اما گفتم: نخیرم یک بار که برام تجویز شد اولش روم تست کردن که متوجه شدن حساسیت دارم خداحافظ مرسی…

(بیشتر…)

دانلود رمان آبان ماه اول زمستان است نوشته رهایش با لينک مستقيم

دانلود رمان آبان ماه اول زمستان است با فرمت های اندرويد، آيفون، پی دی اف، جاوا
موضوع رمان آبان ماه اول زمستان است: عاشقانه ، اجتماعی
نويسنده رمان: رهایش
تعداد صفحات رمان: 725 صفحه

دانلود رمان آبان ماه اول زمستان است

خلاصه داستان: آبان برای فرار از خاطرات تلخ گذشته سرش را به کار گرم می کند…
فارغ از اینکه با شروع ماجراهای جدیدی درون زندگیش تمام سعی و تلاشش برای فراموش کردن گذشته ناکام می ماند…
قسمتی از رمان آبان ماه اول زمستان است
با صدای تق تق و سر و صدای دریل از خواب پریدم!
عصبی و کلافه نشستم روی تخت و تو این فکر بودم که چرا هروقت من تا نزدیکای صبح کار دارم و مجبورم بیدار بمونم صبح کله ی سحر با یه صدای مزاحمی از خواب بیدار می شم که در باز شد و رها دختر 3 ساله ی خواهر بزرگم آتنا سرک کشید توی اتاق و وقتی دید من بیدارم، دویید تو هال و گفت:
مادرجون دایی بیدار شد!
انگار دنیا منتظر از خواب بیدار شدن من بود!

(بیشتر…)