دانلود رمان کوه درد به قلم آیدا بسطامی با لينک مستقيم

دانلود رمان کوه درد برای نسخه های پی دی اف، اندرويد، آيفون، جاوا
موضوع رمان کوه درد: اجتماعی
نويسنده رمان: آیدا بسطامی
تعداد صفحات رمان 284 صفحه

دانلود رمان کوه درد

خلاصه داستان: همه چیز از یک دعوای خانوادگی شروع شد.
دعوایی که باعث شد پارسای کوه درد، هفت سال از خانواده و کشورش دور باشد.
طی آن هفت سال، خیلی چیزها عوض شدند.
پارسا بزرگ شد، مرد شد.
یک فرد دنیا دیده شد…
و آیا، علاوه بر همه ی این ها، عوضی هم شد؟! باید در رمان خواند…
قسمتی از رمان کوه درد
دﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﻮﻫﺎي ﻗﻬﻮه اي رﻧﮕﺶ ﮐﺸﯿﺪ.
ﺻﺪاي زﻧﮓ ﺗﻠﻔﻦ ﮐﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﭘﻮﻓﯽ ﻋﺼﺒﯽ ﮐﺸﯿﺪ.
دﯾﮕﺮ اﻋﻀﺎي آن ﺧﺎﻧﻮاده داﺷﺘﻨﺪ روي اﻋﺼﺎﺑﺶ رژه ﻣﯽ رﻓﺘﻨﺪ.
ﺳﻌﯽ ﮐﺮد ﺧﻮدش را ﺑﻪ ﺑﯿﺨﯿﺎﻟﯽ ﺑﺰﻧﺪ.
ﭼﺸﻤﺶ را ﺑﻪ ﮐﺘﺎﺑﺶ دوﺧﺖ، ﺗﻠﻔﻦ ﺑﻌﺪ از ﺑﻮق ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ روي ﭘﯿﻐﺎم ﮔﯿﺮ رﻓﺖ و ﺻﺪاي آرام ﻋﻤﻪ اش در ﺧﺎﻧﻪ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ…
ﺑﺎز ﻫﻢ ﻫﻤﺎن ﺣﺮف ﻫﺎي ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ!
ﺧﻮاﻫﺶ ﻫﺎ و ﺗﻤﻨﺎﻫﺎ ﺑﺮاي ﺑﺎزﮔﺸﺖ، دﯾﮕﺮ ﺑﺮاﯾﺶ ﻋﺎدي ﺷﺪه ﺑﻮد…

(بیشتر…)

دانلود رمان همه سهم دنیا رو ازم بگیر به قلم رویا رستمی با لينک مستقيم

دانلود رمان همه سهم دنیا رو ازم بگیر برای نسخه های پی دی اف، اندرويد، آيفون، جاوا
موضوع رمان همه سهم دنیا رو ازم بگیر: عاشقانه ، اجتماعی
نويسنده رمان: رویا رستمی
تعداد صفحات رمان 216 صفحه

دانلود رمان همه سهم دنیا رو ازم بگیر

خلاصه داستان: کیان زانو زده تا طبق شرط بندی که با دوستاش کرده و باخته حالا اولین دختری رو که دید با چشم بسته بهش بگه دوسش داره…
رو می خواد گفتن این جمله اما اگه اتفاقی اون دختر فرشته باشه که بعد از دو سال اونو از نزدیک دیده؟
فرشته ایی که تو این دو سال خانومتر شده و اما نگاهش عاشقه و البته مغرور و کیان چطور پا رو دل بگزاره و باور کنه تمام اون دو سالو؟…
قسمتی از رمان همه سهم دنیا رو ازم بگیر
همايون با خنده روي شانه اش کوفت و گفت:
کارت در اومده داداش، تا تو باشي شرط بندي نکني.
کيان مستاصل گفت:
حالا نميشه شرطو تغيير بديم؟
ميلاد سنگي به سوي دريا پرت کرد و گفت:

(بیشتر…)

دانلود رمان خشت و آینه به قلم بهاره حسنی با لينک مستقيم

دانلود رمان خشت و آینه برای نسخه های پی دی اف، اندرويد، آيفون، جاوا
موضوع رمان خشت و آینه: اجتماعی ، عاشقانه
نويسنده رمان: بهاره حسنی
تعداد صفحات رمان 511 صفحه

دانلود رمان خشت و آینه

خلاصه داستان: پزشکی به نام بهجت الزمان فخرالدینی، پزشکی که تمام وجودش را خرج خدمت به اجتماع کرده است.
به واسطه کارش تمام عمرش را با کودکان و جوانان در ارتباط بوده است.
ولی با تمام شناختی که نسبت به کودکان و نوجوانان دارد در درک و شناخت دختر خود آذر، ناموفق مانده.
آذر روز به روز بزرگتر می شود و فاصله اش با پدرش هر روز بیشتر و بیشتر می شود…
قسمتی از رمان خشت آینه
از در اتاقم بیرون رفتم.
صدای بلند بلند حرف زدن مامان ملوک می آمد.
با مامان بحث می کرد و طبق معمول موضوع بحثشان من بودم.
گوش ایستادم. در همان حال نیمی از ذهنم به دنبال این بود که اتوی موهایم را کجا گذاشته ام.

(بیشتر…)

دانلود رمان استاد مغرور من به قلم مهرداد و ترانه با لينک مستقيم

دانلود رمان استاد مغرور من برای نسخه های پی دی اف، اندرويد، آيفون، جاوا

موضوع رمان استاد مغرور من: عاشقانه ، اجتماعی
نويسندگان رمان: مهرداد و ترانه
تعداد صفحات رمان 70 صفحه

رمان استاد مغرور من

خلاصه داستان: روی صندلی نشسته بودم و مثل کارگاه به در کلاس خیره شدم.
می خواستم ببینم این کیه که جای استاد حسامی اومده و نصف بچه های کلاس این همه ازش تعریف و تمجید می کنن.
یکی از علایقم این بود که بقیه رو با خاک یکسان کنم…
الان هم منتظر بودم این شخص تازه وارد بیاد تا غرورش رو که بچه ها ازش تعریف می کردن خورد کنم.
یکدفعه یکی از پشت محکم زد رو شونم و گفت:
_چته؟؟ غرق شدی؟؟
قسمتی از رمان استاد مغرور من
هول شدم و تا خواستم بلند بشم سرم محکم خورد به میز…
انقدر دردم گرفت که مهرداد رو فراموش کردم و یک ریز شروع به غر زدن کردم…

(بیشتر…)