دانلود رمان بی پناهی همتا نوشته آتنا چگینی با لينک مستقيم
دانلود رمان بی پناهی همتا با فرمت هاي اندرويد، آيفون، پي دي اف، جاوا
موضوع رمان بی پناهی همتا: اجتماعی
نويسنده رمان: آتنا چگینی
تعداد صفحات رمان: 228 صفحه
خلاصه داستان: همتا، دختری از جنس آرامش، مهربانی، صداقت…
اما ناخواسته هایی هست که وارد زندگیاش می شود، و تغییرش می دهد!
ناخواسته هایی که یک حس را به وجود میآورد.
تغییری که چشم ها را میگشاید.
تغییری از جنس دروغ!
فراموشی…
قسمتی از رمان بی پناهی همتا
نگاهی سرسری به لباسهایم انداختم.
واقعا باید برای مهمانی امشب چه لباسی میپوشیدم؟
هیچ لباسی نداشتم و از طرفی هم نمیخواستم لباس نامناسب بپوشم و مشکل این بود که در بین لباسهای مجلسیام لباس پوشیدهای نداشتم.
تقصیر خودم هم بود، زمانی که این لباسها را برای مجالس عروسی میگرفتم باید به اینهم فکر میکردم که دیگر نمیتوانم آنها را بپوشم بهجز عروسی که آن هم سال تا سال نداشتیم.
نفسی عمیقی کشیدم و دوباره به لباسها نگاه کردم.
نه انگار واقعا هیچ لباسی نداشتم.
چشم گرداندم و به ساعت روی میزم نگاه کردم.
عقربهها سه بعد از ظهر را به من نشان میدادند.
آخر ساعتی هم نبود که بشود بیرون رفت و خرید کرد.
دوباره به ساعت نگاه کردم، یعنی الان مغازهها باز بودند؟
آهی کشیدم و دل از لباسها کندم.
سلیقهی خوبی هم نداشتم که خودم به خرید بروم و از طرفی مامان به هیچ عنوان نمیگذاشت که به تنهایی آن هم در این ساعت بیرون بروم.
تنها با سحر و مهدیه دوست بودم که سحر خودش هم دعوت بود و صد در صد نمیآمد و… میماند مهدیه.
لبخند مرموزی زدم. اون روی حرف من نه نمیآورد.
بلند شدم روی تخت نشستم.
اگر میگفت نه چه؟ دستم را بالا بردم سرم را خاراندم خمیازهای کشیدم. بهتر بود بهش بگویم، مرگ یک بار…
نویسنده و ناشر محترم اگر خواستار حذف این رمان از تارنمای novelz.ir هستید وارد لینک زیر شویدفرم درخواست حذف رمان