دانلود رمان در امتداد حسرت نوشته طیبه امیر جهادی با لينک مستقيم
دانلود رمان در امتداد حسرت با فرمت های اندرويد، آيفون، پی دی اف، جاوا
موضوع رمان در امتداد حسرت: عاشقانه ، اجتماعی ، غم انگیز
نويسنده رمان: طیبه امیر جهادی
تعداد صفحات رمان: 907 صفحه
خلاصه داستان: نیمه های شب بود که با مهرداد مهمانی را ترک کرده و بیرون آمدم.
داخل ماشین چون سرم به شدت درد می کرد سرم را به صندلی تکیه داده و چشمهام رو بستم که مهرداد پرسید:
چیه یاسی خانم، چرا دمغی؟
نکنه از دوستام خوشت نیومد؟…
قسمتی از رمان در امتداد حسرت
_ نه اتفاقا بچه های خوبی بودن.
یه خورده سرم درد می کنه فقط همین.
چشم هام رو باز کردم و با عصبانیت جواب دادم:
این فضولی ها به تو نیومده و به تو مربوط نیست.
تو فقط منو زودتر برسون خانه.
مهرداد با چهره ای آویزان گفت: خیلی بداخلاقی.
تا زمانی که به خونه برسیم دیگه هیچ حرفی بین ما رد و بدل نشد.
جلوی درب با دلخوری از هم خداحافظی کردیم و من پیاده شدم.
بی حوصله و بی حال کلید را بیرون آوردم و درب را باز کردم و به داخل رفتم.
وقتی داخل خانه پا گذاشتم نیلوفر خوشحال دوید و گفت:
_ سلام یاسی جون، می دونی کی اومده؟ اگه گفتی جایزه داری؟
با لبخند جواب دادم: سلام فسقلی، کی اومده که باعث شده تو تا این وقت شب بیدار بمونی؟
مگه فردا مدرسه نداری؟
_ چرا ولی از خوشحالی نتونستم بخوابم.
قبل از اینکه حرفی بزنم، مامان هم آمد.
نگاهی به صورتش انداختم، ناراحت و گرفته به نظر می رسید.
برای همین در جواب نیلوفر گفتم: حتما دایی اینا اومدن.
آخه مامان از زن دایی مونا که آدم فضولی بود خوشش نمی اومد.
نیلوفر نچی کرد. گفتم: خاله اینا؟
_ نه…
_ مامان بزرگ اینا؟
نیلوفر که دختر زیبا…
نویسنده و ناشر محترم اگر خواستار حذف این رمان از تارنمای novelz.ir هستید وارد لینک زیر شویدفرم درخواست حذف رمان
خیلی خوب بود واقعا دوسش داشتم نمیدونم چه کلمه ای بگم در رابطه با خوب بودن رمان واقعا ممنون از نویسنده ی عزیز بابت رمان خیلی خیلی خیلی خوبش
دوست داشتم جالب بود