دانلود رمان مرگ ماهی از نویسنده فاطمه حیدری با لينک مستقيم
دانلود رمان مرگ ماهی نسخه پیدیاف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان مرگ ماهی: عاشقانه ، اجتماعی ، غمانگیز
نويسنده رمان: فاطمه حیدری
تعداد صفحات: 489 صفحه
خلاصهای از رمان : ازدواج سنتی ماهدخت و معین که به یک ازدواج پیچیده و پر از سکوت تبدیل شده. حضور برادر معین که باعث میشود دهان بسته این پیوند بالاخره به اعتراض باز شود…
همه چیز بستگی به نگاه آدمها دارد…
ما به غرق شدنی میگوییم مرگ که برای ماهی زندگی است…
قسمتی از متن رمان مرگ ماهی
شب است و ما باهم شام خوردیم، سریال تماشا کردیم و او زودتر شب بخیر گفت.
ظرفها را در ماشین ظرفشویی چیدم، مسواك زدم و هنگام خواب انتهایی ترین نقطه تخت را براي خوابیدن انتخاب کردم.
دسـتم را میگذارم زیر گونهام و با انگشت اشاره ضـربههاي بی جانی بـه آویـز کریستالی شبخواب میزنم.
خوابم نمیآمد، مثل هرشب…
چهـار ماه از ازدواج ما میگذشت.
روز عروسی از صـبحش کلی استرس و شوق داشتم.
قرار بود اتفاقات بزرگی بیافتد و قرار بود آن شب نیمه دخترانه زندگیام بـه اتمـام برسد…
میدانی این “فاصله” واژه کلیدي زندگی ما بود.
حتی مسواکمان هـم دور از هم بودند در جا مسواکی و حتی لباسهایمان و…!
روزهاي اول غریبه بودیم با کلی رودربایستی، بعد کمکم رفیق و حالا او براي من مثل بیتا بود و من براي او شاید مثل مهران!
ازدواج ما نه از روی اجبار بود و نه عاشقانه…
هیچ برنامه و نقشه اي پشت ازدواجمان نخوابیده بود!
معین به پیشنهاد پدربزرگش به خواستگاري آمـد و مـن داشتم بـه این فکر میکردم که بیست و هشت سال کم نیست، و بیشتر که فکر کردم فهمیدم معین شاید آخرین فرصت مـن باشد…
بله مـن از ترس آن کلمـه وحشتناک و سرد و ترسناک ازدواج کـردم.
همان کلمه بی ریشه که افتاده…
نویسنده و ناشر محترم اگر خواستار حذف این رمان از تارنمای novelz.ir هستید وارد لینک زیر شویدفرم درخواست حذف رمان
ای کاش گفته بودید آخرش غمگینه، ولی در کل قلم خوبی داشت و واقعا هستن چنین آدم هایی و ما حق قضاوت اونها رو نداریم.
این رمان خیلی زیبا حس یک زن رو بیان می کنه که چطور سر دو راهی ها کم میاره.
امیدوارم که این رمان دست مادرانی با تفکر مادر ماهی برسه و بدونن که تاوان ضعیف بار آوردن یک زن چه عواقبی داره.
با اینکه رمان پایان غمگینی داشت اما واقعا از خواندنش لذت بردم چه از قلم و چه از محتوا. موفق باشید
میشه با رنج های (ماهی”یکی از شخصیت های رمان”) مرگ رو حس کرد واقعا. ????
شاید دیوانه باشم اما به نظرم نویسنده با پایان غمناکش نوعی این عشق ناپاک را خط زد و من با قلم بسیار خوبش میخ کوب شده بودم اما زمانی که عشق ناپاکی وارد داستان شد خودم نوعی سرزنش می کردم تا ماهی رو درک نکنم چون زشتی رو اگر تاییدش کنی نگاهت هم نازیبا پسند میشه.
آخرش یه جورایی دلم رو هم شکست و هم حس گناه ماهی رو که در وجود من بود شست و برد…
رمان قشنگی بود خاص بود نویسنده خیلی ذهن خلاقی داشت اشکمم در اورد?
حتما بخونین رمان خیلی زیبا و عمیقیه، من خیلی میخواستم از دیدگاه کیا بعد از پایان رمان بفهمم چی میشه:)
این رمان رو من دو بار خوندم و باید بگم عاشقانه غمگین زیبایی هست. جذابیت آدمهایی مثل کیا زیاده و نمیشه منکرش شد و نادیده گرفتش??