دانلود رمان به سبزی دستهای تو به قلم الناز پاکپور با لينک مستقيم
دانلود رمان به سبزی دستهای تو نسخه کامل پیدیاف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نويسنده رمان: الناز پاکپور
تعداد صفحات: 626
خلاصه رمان : داستان رمان درباره دو انسان می باشد که دنیای آنها با یکدیگر تفاوت بسیاری دارد.
یکی از دیار حقیقت های تلخ، یکی از دیار شعر و رنگ و نور…
هیچ چیز تصادفی نیست و حضور هر شخصی در کنار ما و یا ورودش به دنیای ما نشانه ای برای رفع کردن اشتباهات و کسب تجربه است.
و اینکه گاهی صدای بعضی انسان ها یادآوره یک حجمینه سبز هست…
قسمتی از متن رمان به سبزی دستهای تو
امکان نداره!!!
فکرشم نکنید، من حالیم نیست این چیزا آخه…
سعید با لبخند: راست میگه دیگه حاجی این تنها مجسمه ای که دیده تو میدان اونم سر کوچه هست…
باز من یک چیزی!
اجناس خوب و بد رو تشخیص میدم.
امیرعلی با عصبانیت: چرت و پرت نگو تو هم تو این وضعیت…
رو به سمت حاجی که کلافه روی صندلی اش تکان می خوره: من با ریخته اینا مشکل دارم، پسر همسایه مون از ایناست از شلوار قرمزش هم که بگزریم یک دری وری هایی راجع به حس و فضا می گه…
سعید: اون همیشه تو فضاست…
حاجی: ولتون کنم تا صبح صغری کبری می چینید…
پدرش از همرزم های من و پدرت بود.
تو شیمی صاحب نظر، خیلی ها دنبالشن حالا دارن با بچه اش تهدیدش می کنن…
آدم با نفوذیه نمی شه باهاش بحث و مجادله کرد…
_اما حاجی؟؟؟
_این یک دستور هست…
پوشه سبز رنگی رو به دستش داد: خواهش یک پدر هم هست.
من دیگه برم حاج خانم منتظره یک سر بزنید بی معرفتا…
_چشم حاجی…
با رفتن حاجی، سعید با خنده گفت: کارت دراومده داداش، فکر کنم باید موهاتم بلند کنی…
نویسنده و ناشر محترم اگر خواستار حذف این رمان از تارنمای novelz.ir هستید وارد لینک زیر شویدفرم درخواست حذف رمان
باسلام
عالی بود پیشنهاد میکنم بخونید…
احساسات لطیفی در این رمان وجود داره
خوندنش پیشنهاد میشه
خیلی قشنگه
حتما خوندنش توصیه میشه