دانلود رمان دلبر بلاگردان به قلم آیلار مومنی با لینک مستقیم
رمان دلبر بلاگردان نسخه کامل
موضوع رمان : عاشقانه ، اجتماعی ، جنایی
تعداد صفحات : 1146
خلاصه رمان : تصمیمات احمقانهام مرا در سراشیبی مرگ قرار داد، در این سراشیبی هر آنچه را که ترس از دست دادنش را داشتم گم کردم.
اکنون من ماندهام و یک دنیا هراس و پلهای شکستهی پشت سرم.
چگونه به جایی که به آن تعلق داشتم برگردم؟ چگونه خود را از این مهلکهی عشق و عاشقی نجات دهم؟
همیشه میپنداشتم توان تمییز اتفاقات را دارم و آنچه بر آنها اثر می گذارد من هستم اما این نیز اندیشه ای پوچ و بیحاصل بود از همان اندیشهها که فکر میکنی هست اما نیست.
فکر میکنی میشود اما نمیشود.
من تا پایان این راه را خواهم رفت حتی اگر به قیمت جانم تمام شود. من میروم تا کسانی را که از دست دادهام نجات دهم من میروم تا حسرت های پوچ و تهی مرا به قعر آتش زندگی نکشاند.
آری من ادامه میدهم من خود را فدا میکنم تا کسی جز من فدا نشود…
قسمتی از داستان رمان دلبر بلاگردان
صدای بلند آهنگ روی اعصابم بود.
کاش زودتر این عروسی مسخره تموم بشه. درسته عروسی بهترین و صمیمی ترین رفیقم بود، اما حس خوبی نداشتم.
ویلچر صبا رو تکان دادم و به سمت مادرش رفتم.
– خانم حکمت، صبا بیتابی می کنه. اگه بشه ما داخل بریم.
لبخندی زد و موافقت کرد. چشمم به برادر صبا افتاد، دانیال.
با دیدنش، خون به صورتم هجوم می آورد. ویلچر رو با حرص حرکت دادم.
نمیدونم چرا عروسی رو توی تالار نگرفتن و اصرار کردن باید همینجا برگزار بشه؟!
نگاهم به زیرزمین مخوف وسط حیاط پشتی خانه افتاد.
دانیال با چهره ای مضطرب، نزدیک زیرزمین ایستاده بود و با گوشی حرف میزد.
همینجور که به داخل خانه می رفتم و نگاهم به دانیال…
نویسنده و ناشر محترم اگر خواستار حذف این رمان از تارنمای novelz.ir هستید وارد لینک زیر شویدفرم درخواست حذف رمان
رمان بسیار خوب و دلنشینی بود توصیه میکنم بخونید حتما