رمان باز دانلود رمان ایرانی رمان pdf رمان آنلاین

دانلود رمان شبیه زنجیریم اثری از نصیبه رمضانی با لینک مستقیم

رمان شبیه زنجیریم نسخه pdf و فایل قابل اجرا روی اندروید و آیفون

ژانر | عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحه | 3627

رمان شبیه زنجیریم

خلاصه رمان شبیه زنجیریم : ماهورا با برادر و رعنا (زن برادرش) زندگـی میکند ماهورا در پی یک تصادف در کودکی مادرش را از دست داده و پدرش فلج شد! ماهورا به رضا برادر رعنا، علاقه پنهانی دارد و در جریان اتفاقی که برای میعاد برادرش، می افتد بیشتر با رضا در ارتباط قرار میگیرد، رضا پسر زحمتکـشی که علاقه زیادی به خـانواده ش دارد یک گلـخانه ی محصولات جالیزی در حاشـیه شهر دارد… (بیشتر…)

دانلود رمان سارا اثری از رویا قاسمی با لینک مستقیم

رمان سارا نسخه pdf و فایل قابل اجرا روی اندروید و آیفون

ژانر | عاشقانه، اجتماعی، مافیایی، انتقامی، معمایی
تعداد صفحه | 861

رمان سارا

خلاصه رمان سارا : سارا دختر 22ساله ایست که در کودکی پدر و مادرش جداشدند، سارا زندگی خوبی را کنار مادرش که مهندس صنایع غذایی درکارخانه شکلات سازیست، میگذراند تا اینکه مادر سارا تصمیم به ازدواج با رییس کارخانه میگیرد و مخالفت سارا هم راه به جایی نمیبرد، مادر او باهوشنگ خان ازدواج میکند، سارا با دیدن برادر هوشنگ خان که 11سال از او بزرگتر و مرد جدی و جنتلمنی است دچار احساسات شدیدی میشود و نمیتواند جلوی پیشروی احساساتش را بگیرد… (بیشتر…)

دانلود رمان گناه نامدار به قلم فرشته تات شهدوست با لینک مستقیم

رمان گناه نامدار نسخه pdf و فایل قابل اجرا روی اندروید و آیفون

رمان گناه نامدار

قسمتی از داستان رمان گناه نامدار :
-هی يارو؟…
به محض اینکه، برگشت مُشتی بزرگ و زورمند توی صورتش آمد و یک طرف چانه اش از درد منقبض شد.
خون بود که گرم و سیاق از گوشه ی لب چنگیز می جوشید تا زیر گلویش!
دختر با جیغ خفیفی عقب رفت. یک نگاه به چنگیز که صورتش را چسبیده بود و می نالید انداخت و یک نگاه به چشمان برافروخته ی غریبه ای که مُشت گره کرده اش را باز و بسته می کرد و غضبش از پس نقاب هم پیدا بود.

(بیشتر…)

دانلود رمان عطر ریحان اثری از زکیه اکبری با لینک مستقیم

رمان عطر ریحان نسخه pdf و فایل قابل اجرا روی اندروید و آیفون

ژانر | عاشقانه
تعداد صفحه | 129

رمان عطر ریحان

خلاصه رمان عطر ریحان : داستان رمان عطر ریحان درباره دختر سختی کشیده ای می باشد که زندگیش بالا و پائین های زیادی دارد.
دختری که وضع مالی خوبی ندارد و درگیر پیدا کردن شغل می باشد.
در یک تالار استخدام می شود و با یکی از پسرها که او هم آنجا کار می کند…
بخشی از داستان رمان عطر ریحان
۱۰ سالم بود که پدر کارگرم فوت شد و ۱۵ سالم بود که مادرم زن محمود شد.

مسعود ازم ۲ سال کوچیک تر بود و سعید ٦ سال کوچیک تر.
خداروشکر مشکل چشم ناپاکی و از این بحثا نداشتن اما خب عين باباشون بودن نه من از اونا خوشم می اومد نه اونا از من.
صدای دورگه شده ی سعید رو شنیدم که صدایم زد واسه شام.
ریحان، بيا غذا…
(بیشتر…)