دانلود رمان بی تا به قلم بهاره حسنی با لینک مستقیم

رمان بی تا دانلود نسخه اندروید، آیفون، Pdf

موضوع رمان : عاشقانه
تعداد صفحات رمان : 1235

رمان بی تا

خلاصه رمان : پدر امیر و پدر بی تا، دوستان قدیمی و صمیمی هستند. امیر ازدواج ناموفقی را پشت سر گذاشته و حاضر به ازدواج دوباره نیست، اما پدرش شرط واگذاری مدیریت شرکتش را به امیر، ازدواج با بی تا گذاشته است.

(بیشتر…)

دانلود رمان یادداشت های یک گمشده به قلم بهاره حسنی با لينک مستقيم

دانلود رمان یادداشت های یک گمشده نسخه کامل پی‌دی‌اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، معمایی
نويسنده رمان: بهاره حسنی
تعداد صفحات: 580

رمان یادداشت های یک گمشده

خلاصه‌‌ رمان : امیر و رخساره با وجود اختلاف و دشمنی قدیمی خانواده هایشان به قصد ازدواج و شروع زندگی مشترک باهم فرار می کنند…
از طرفی اِلا خواهر امیر و کاوه برادر ناتنی رخساره برای پیدا کردن سرنخی از آنها به هر دری می زنند.
ولی هیچ ردی از آنها پیدا نمی کنند.
در این میان یادداشت ها و پیام های مشکوکی از طرف امیر برای اِلا فرستاده می شود که همگی به بن بست ختم می شود.

(بیشتر…)

دانلود رمان جان و شوکران از نویسنده بهاره حسنی با لينک مستقيم

دانلود رمان جان و شوکران با فرمت پی‌دی‌اف، نسخه اندروید، نسخه آیفون، جاوا

موضوع رمان جان و شوکران: عاشقانه ، اجتماعی
نويسنده رمان: بهاره حسنی
تعداد صفحات رمان: 503

رمان جان و شوکران

خلاصه‌ رمان : شوکران گیاهی است سمی، بیخ و ریشه آن سمی است.
ولی در عین حال، برای تسکین دردهای سرطانی دارویی مفید است.
هم درد و هم درمان، هم زخم و هم مرهم، هم نیش و هم نوش، هم مرگ و هم جان…
و این چیزی است که گاهی ما آدم ها به آن دچار هستیم.
زخم می زنیم، درد تولید می کنیم، می شکانیم و می کشیم…
ولی در عین حال مرهم هستیم، هم دردیم، ترمیم می کنیم و جان می دهیم.
حکایت غرییب است زندگی ما آدم ها، گاهی آن چنان در چیزی غرق می شویم که فقط لحظه را می بینیم…

(بیشتر…)

دانلود رمان خشت و آینه به قلم بهاره حسنی با لينک مستقيم

دانلود رمان خشت و آینه برای نسخه های پی دی اف، اندرويد، آيفون، جاوا
موضوع رمان خشت و آینه: اجتماعی ، عاشقانه
نويسنده رمان: بهاره حسنی
تعداد صفحات رمان 511 صفحه

دانلود رمان خشت و آینه

خلاصه داستان: پزشکی به نام بهجت الزمان فخرالدینی، پزشکی که تمام وجودش را خرج خدمت به اجتماع کرده است.
به واسطه کارش تمام عمرش را با کودکان و جوانان در ارتباط بوده است.
ولی با تمام شناختی که نسبت به کودکان و نوجوانان دارد در درک و شناخت دختر خود آذر، ناموفق مانده.
آذر روز به روز بزرگتر می شود و فاصله اش با پدرش هر روز بیشتر و بیشتر می شود…
قسمتی از رمان خشت آینه
از در اتاقم بیرون رفتم.
صدای بلند بلند حرف زدن مامان ملوک می آمد.
با مامان بحث می کرد و طبق معمول موضوع بحثشان من بودم.
گوش ایستادم. در همان حال نیمی از ذهنم به دنبال این بود که اتوی موهایم را کجا گذاشته ام.

(بیشتر…)