دانلود رمان نذار دنیا رو دیوونه کنم به قلم رویا رستمی با لينک مستقيم

دانلود رمان نذار دنیا رو دیوونه کنم با فرمت پی دی اف، اندرويد، آيفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه
نويسنده رمان: رویا رستمی
تعداد صفحات رمان 351 صفحه

رمان نذار دنیا رو دیوونه کنم

خلاصه رمان : می خواهم از دختری بنویسم که تنش زیر رگبار نفرت مردی هست که این دختر گذشته اش رو دزدید.
دختری که خدمتکار خانه ی مردی شد که تا دیروز جرات نداشت حتی تندی کند…
روزگار تلخ می چرخد اما هنوز یک چیزهایی هست…
چیزهایی که قرار است گرفتار کند دختری رو که از زور کتک مردی سرد و مغرور زبانش بند آمد و لال شد…
قسمتی از متن رمان نذار دنیا رو دیوونه کنم
گوشیش را در دستش فشرد.
خوشحالی در تمام وجوش به حرکت در آمده بود.
نگاهی به کارنامه اش انداخت.
معدل بیست جرعه ی لبخند را مرتب بر لبش تازه می کرد.
بدون معطلی شماره را گرفت.
فقط دو بوق خورد که صدای خسته ی رضا در گوشی طنین انداز شد…

(بیشتر…)

دانلود رمان استاد دوست داشتنی به قلم فاطمه تاجیک با لينک مستقيم

دانلود رمان استاد دوست داشتنی برای نسخه های پی دی اف، اندرويد، آيفون، جاوا
موضوع رمان استاد دوست داشتنی: عاشقانه
نويسنده رمان: فاطمه تاجیک
تعداد صفحات رمان 154 صفحه

دانلود رمان استاد دوست داشتنی

خلاصه داستان: داستان رمان درباره دختری به نام یاسمین است.
او مادرش را دو سال پیش از دست می دهد و حالا خودشه و پدری که بعد از فوت مادرش اوضاع قلبش اساسی خراب شده.
و یک خواهر بزرگتر که اسمش یگانه است و ازدواج کرده.
خودش و تنهاییش، خودشه و غم ازدست دادن همدمش، سنگ صبورش، مادرش…
یاسمین تا الان تو زندگیش مشکل داشته ولی با وجود مادرش اون مشکلات چیزی نبودن…
ولی از وقتی مادرش از دنیا رفته حتی کوچک ترین مشکل برایش بزرگترین مشکل هست.
چون مادرش همیشه پشتیبانش بود، دل گرمیش بود، همه چیزش بود.
با این وجود پدرش هم واسش کم نمیزاره، خواهرش هم همینطور…
ولی باز هم با اینکه یاسمین خیلی دوسشون داره، نمی تونه با اونا جای خالیه مادرش رو پرکنه.
یاسمین خانوم الان بیست و یک سالشه و…

(بیشتر…)

دانلود رمان هوای دو نفره نوشته Shekoofe Jbn با لینک مستقیم

دانلود رمان هوای دو نفره با فرمت های pdf,apk,epub,jar
موضوع رمان هوای دو نفره: عاشقانه
رمان هوای دو نفره نوشته: Shekoofe Jbn
تعداد صفحات رمان: 172 صفحه

دانلود رمان هوای دو نفره

خلاصه داستان: باراني ام… پره های چتر لای خاطره گیر کرده است…
پرنده توی گلويم… سكوت مي کنم و نگاهت را درز مي گیرم…
لای جرز ديوار مي مانم… وقتي دردم به درد نمي خورد…
آب به ريشه ام مي رسد… جواني ام جوانه مي زند… بناست دور اين‬ چند سال بپیچم و قد بكشم…
تو نیستي و تك گويي هام لا به لای صدای ماشین ها رنگ می بازد…
قفل کرده ام و به هیچ‬ کلیدی نمي آيم… قرارمان بي قرار بود…
باراني ام را روی رخت آويز کافه جا گذاشته ام… درست کنار آخرين تماس‬ دستهايت…
زير ناوداني زنگ زده بودم… با صدايي زنگار بسته زنگ زده بودم به تو و تو مثل همیشه مرا پشت گوش‬ انداخته بودی…
يادت مي آيد؟ حالا من مانده ام و چتری که پره هايش لای در گیر کرده است…

(بیشتر…)