دانلود رمان آخرین داستان عشق از پگاه رستمی فرد با لینک مستقیم

دانلود رمان آخرین داستان عشق با فرمت های pdf,apk,epub,jar
موضوع رمان آخرین داستان عشق: عاشقانه ، اجتماعی
رمان آخرین داستان عشق نوشته: پگاه رستمی فرد

دانلود رمان آخرین داستان عشق

خلاصه داستان: داستان درباره پسریه که بعد از ۹ سال تحصیل در خارج به کشور بر میگرده و با دختری آشنا میشه که شباهت بسیار زیادی به مادرش داره.
شباهتی که اتفاقی نیست و همین باعث ورود به انتقام برنامه ریزی میشه که زندگیش رو تحت تاثیر قرار میده و…
قسمتی از رمان آخرین داستان عشق
به آتش می کشم دنیایت را ای خدا…
روزی که غریبه ای همرنگ خاطراتم باشد…
تمام دنیایم باشد…
ﻫﻨﻮﺯ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺳﺮﺍﻏﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻋﺸﻖ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ آدرسی مبهم میدهم…
وارد اتاقش شد و در را بست…
آرام و بی جان کنار تخت روی زمین نشست و سرش را لبه ی تختش گذاشت.
نگاهی به نوزاد گریان روی تخت انداخت و بعد با چشم های خیسش از شیشه ی بزرگ در تراس به آسمان ابری و دلگیر عصر جمعه خیره شد.
(بیشتر…)

دانلود رمان دانشجوهای شیطون از هستی.س با لینک مستقیم

دانلود رمان دانشجوهای شیطون با فرمت های pdf,apk,epub,jar
موضوع رمان دانشجوهای شیطون: طنز ، اجتماعی ، عاشقانه
رمان دانشجوهای شیطون نوشته: هستی.س

دانلود رمان دانشجوهای شیطون

خلاصه داستان: آقا اینجا سه تا دختر داریم سه تام پسر داریم متاسفانه ازشون رو نمایی نمیشه اینا درسته ظاهری شبیه به انسان دارن.
ولی سه نمونه موجوده ما قبله تاریخن که با یه سری آزمایشاته درونی و بیرونی این شکلی شدن.
خب اینا طی اتفاقاتی تو دانشگاهشون با هم به جنگ برمیخیزند و معلوم نیس کی این جنگ و جدال تموم میشه و باید بگم که تمام اتفاقات مخلوط شده با طنزه که مطمعنم خنده رو لباتون میاره و البته خوندنش خالی از لطف نیست…
قسمتی از رمان دانشجوهای شیطون
پامو با آخرین توان رو پدال فشار دادم که فک کنم قطعه نخاع شد تو همون حالتم غر میزدم:‬
ای مرده شور جفتتونو بشوره.
عینه بز میلنبونین.
هر چی میگم دیر شد انگار دارم با دیوار‬ میحرفم.
دیر برسیم جفتتونو از سقف آویزون میکنم‬.

(بیشتر…)

دانلود رمان روز نود و سوم از نیلوفر قائمی فر با لینک مستقیم

دانلود رمان روز نود و سوم با فرمت های pdf,apk,epub,jar
موضوع رمان روز نود و سوم: عاشقانه ، اجتماعی
رمان روز نود و سوم نوشته: نیلوفر قائمی فر

رمان روز نود و سوم

خلاصه رمان: داستان رمان درباره ی فردی به اسم امیرمحمد یه پسر ۲۸ -۲۹ ساله است که به خاطر ناتوانی ای که در ازدواجش داشته، همسرش ازش جداشده و
اون بعد طلاق به فکر درمان خودش میفته.
دوره درمان که تموم میشه پزشک و روان شناسش بهش پیشنهاد میدن که قبل ازدواج مجدد مدتی خانومی رو عقد موقت کن تا از درمان خودت مطمئن بشی و بعد ازدواج کن.
حالا امیر محمد کی رو انتخاب میکنه؟ هیفا رو، هیفا کیه؟

قسمتی از رمان روز نود و سوم
آخرین قفسه رو که بستم از ویترین خارج شدم و مانتو و شلوارم و تکون دادم.
شال مشکیمو دوباره دور گردنم پیچوندم و گفتم:
-آقا مهدی تموم شد، برید ببینید راضی هستید؟
آقا مهدی که یه جوون سی و یک ساله ای که آب و رنگ بوری داشت از پشت دخلی که بود بیرون اومد بیرون و گفت:
-دستت درد نکنه هیفا خانم. (بیشتر…)