دانلود رمان سفر به دیار عشق از نویسنده arameshgh20 با لينک مستقيم

دانلود رمان سفر به دیار عشق با فرمت پی‌دی‌اف، نسخه اندروید، نسخه آیفون، جاوا

موضوع رمان سفر به دیار عشق: عاشقانه
نويسنده رمان: arameshgh20
تعداد صفحات رمان: 1777

رمان سفر به دیار عشق

خلاصه‌ی رمان : چهار ساله همه ازش متنفرن…
پدر، مادر، برادر، حتی همه ی فامیل با نگاه های پر از نفرت دلش رو بدرد میارن…
فقط و فقط به جرم بی گناهی، بی گناهی که تو دادگاه همه گناهکاره…
تا اینکه بالاخره بعد از چهار سال غریبه ای رو می بینه که از هر آشنایی براش آشناتره یا شاید هم آشنایی که از هر غریبه ای براش غریبه تره…
خودش هم نمیدونه ولی این میشه نقطه ی آغاز دوباره…
قسمتی از متن رمان
روی یکی از نیمکتای پارک نشستم و به دنیای قشنگ بچه ها نگاه می کنم.
عجیب دلم گرفته! مثل خیلی از روزا.
دوست دارم سرمو بذارم رو شونه ی یه نفرو تا می تونم اشک بریزم و اون دلداریم بده!
اما خیلی وقته که دیگه چنین آدمیو توی زندگیم سراغ ندارم.

(بیشتر…)

دانلود رمان بانوی قصه از beste با لینک مستقیم

دانلود رمان بانوی قصه با فرمت های pdf,apk,epub,jar
موضوع رمان بانوی قصه: عاشقانه
رمان بانوی قصه نوشته: beste

دانلود رمان بانوی قصه

خلاصه داستان: همراز خواهری داشته که بخاطر خیانت شوهرخواهرش و جبروت خانواده شوهر میمیره.
حالا سالها از اون زمان گذشته و همراز در تلاش تا بچه های خواهرش را از جبروت اون خانواده رها کنه.
در این راه عموی بچه ها مقابلش قرار میگیره.
دو نفر که خاطره ی بدی از هم درگذشته دارن از دو دنیای متفاوت…
پسری مغرور و سرد در مقابل دختری لطیف و بی غل وغش…
لحظه های حل شدن این تفاوت و اختلاف اونقدر شیرین و قابل لمس شدنه که همتون لذت میبرید…
قسمتی از رمان بانوی قصه
فریادش تمام اتاق رو گرفت.
صداش پیچید و پیچید و پیچید و مثل یه سیلی محکم خورد به گونه ام.
متعجب نگاهش کردم، ناباور.
خون توی رگهام منجمد شده بود.
فریادش همراه شد با پرت شدن گلدان بلوری که تکه تکه شد و هر تکه اش با صدا به گوشه ای افتاد.

(بیشتر…)

دانلود رمان ارباب زاده مغرور من از الهه آتش با لینک مستقیم

دانلود رمان ارباب زاده مغرور من با فرمت های pdf,apk,epub,jar

موضوع رمان: عاشقانه ، اربابی
نویسنده رمان: الهه آتش

دانلود رمان ارباب زاده مغرور من

خلاصه رمان: اربابی از تبار سیاهی، قدرت و خشونت دختر ارباب دختری از جنس سکوت، آرامش، پاک، ساده و عاشق خدمتکار ارباب پسری از جنس سنگ و انتقام اما مهربون حالا این دختر قصه عاشق پسر قصه مون میشه و زمانی که ارباب متوجه میشه حالا چی در انتظار این دو نفر است…
قسمتی از رمان ارباب زاده مغرور من
_: یسنا یسنا بیا، دوباره رحیم افتاده به جون یکی تو رو خدا بیا.
_: باز چی شده؟ من حوصله کل کل کردن با اون دیو دو سرو ندارم. (بیشتر…)