سایت دانلود رمان های جذاب ایرانی : ورود به رمان استار

دانلود رمان برای مریم به قلم مائده فلاح با لينک مستقيم

دانلود رمان برای مریم نسخه کامل پی‌دی‌اف، اندروید، آیفون

موضوع رمان: عاشقانه، اربابی
نويسنده رمان: مائده فلاح
تعداد صفحات: 2063

رمان برای مریم

خلاصه‌‌ رمان : روایتی عاشقانه از زندگی سه زن سه مریم!
مریم و فرهاد
مریم دختر خوانده ی‌ برادر فرهاد است، فرهاد سال ها مریم را به عنوان دختر برادرش پذیرفته است، اما بعد از بازگشتش به کشور، همه چیز متفاوت می شود. (بیشتر…)

دانلود رمان میرغضب مهربون به قلم شبنم کرمی با لينک مستقيم

دانلود رمان میرغضب مهربون نسخه کامل پی‌دی‌اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان میرغضب مهربون: عاشقانه، اربابی، معمایی
نويسنده رمان: شبنم کرمی
تعداد صفحات: 570

رمان میرغضب مهربون

خلاصه‌ی‌‌ رمان : داستان رمان درباره دختری به نام رویا است!
رویا در یکی از محله های پایین شهر همراه با مادرش زندگی می کند.
پدر رویا از دنیا رفته است و رویا تلاش می کند که چرخه زندگی را به دست خودش بگیرد.
او به دنبال یک کار مناسب می گردد اما با پیدا شدن کار، سختی های زندگی اش شروع می شود…
بخشی از متن رمان میرغضب مهربون
خودم رو از پله های خانه آویزون کرده بودم و بلند بلند آواز می خواندم…

(بیشتر…)

دانلود رمان الهه ارباب به قلم میشا.ب با لينک مستقيم

دانلود رمان الهه ارباب نسخه کامل پی‌دی‌اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان الهه ارباب: عاشقانه، اربابی، اجباری، غم‌انگیز
نويسنده رمان: میشا.ب
تعداد صفحات: 110

رمان الهه ارباب

خلاصه‌‌ی رمان : “الهه” یک دختره شاد هست، او وارد یک روستا می شود که ارباب آن روستا پسرعمویش است و…
من، منم… مهم نیست اگه تو از من خوشت نمی آید، تو عادت کردی به چیزهای یکنواخت، تفاوت من برایت قابل درک نیست…
من یک دخترم با چشم های قهوه ای و یک چهره عادی…

(بیشتر…)

دانلود رمان دیازپام از نویسنده فریده بانو با لينک مستقيم

دانلود رمان دیازپام با فرمت پی‌دی‌اف، نسخه اندروید، نسخه آیفون

موضوع رمان دیازپام: عاشقانه ، اربابی ، رعیتی
نويسنده رمان: فریده بانو
تعداد صفحات رمان: 1056

رمان دیازپام

خلاصه‌ رمان : رمان دیازپام یک رمان بسیار جذاب از نویسنده محبوب فریده بانو می باشد که با نام اسپاکو نیز شناخته شده است.
داستان رمان درباره ی دختری روستایی است که خودش را به شکل یک پسر در می‌ آورد تا بتواند در مسابقه ای شرکت کند که قهرمانش محافظ پسر خان می شود و…
قسمتی از متن رمان دیازپام
مقابل آینه ی کوچک که در تنها اتاق خانه بود ایستادم.
موهای مشکی‌ام رو کامل بافتم و پارچه‌ی هدبند رو روی پیشانی‌ام بستم.
مادر وارد اتاق شد.
نگاهی به قد بلند و هیکل تقریباً تنومندش انداختم.
لباس های بلند و پرچین بختیاری اش تنومندتر نشانش می داد.

(بیشتر…)