دانلود رمان فرار ارباب زاده به قلم رویا رستمی با لينک مستقيم

دانلود رمان فرار ارباب زاده نسخه کامل پی‌دی‌اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: اربابی، عاشقانه، انتقامی، هیجانی
نويسنده رمان: رویا رستمی
تعداد صفحات: 380
جلد دوم رمان موسرخه و ارباب اتابک

رمان فرار ارباب زاده

خلاصه‌‌ رمان : انوشیروان برادر ارباب اتابک، ارباب زاده ای خوشگذران که اتابک مجبورش می کند به همراه لیلا (دختر خواهرشان) به روستا بازگردد.
در بین راه ماشینش خراب می شود.
ناگهان صدای چند اسب را می شنود، وقتی برمی گردد می بیند که چند راهزن به دنبال یک دختر هستند.
به کمک دختر می رود و نجاتش می دهد، اما نمی تواند روبند دختر را بردارد و آن دختر با چشم های روباه مانند خود فرار می کند.

(بیشتر…)

دانلود رمان غرقاب به قلم زهرا ارجمندنیا با لينک مستقيم

دانلود رمان غرقاب نسخه کامل پی‌دی‌اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان غرقاب: عاشقانه
نويسنده رمان: زهرا ارجمندنیا
تعداد صفحات: 2462

رمان غرقاب

خلاصه‌‌‌ی رمان : علی یک بدلکار حرفه ای سینما هست…
حتما می دانید حرفه ی بدلکاری یعنی هیجان و خطر!
حال تصور کنید پسری هیجان طلب که به خاطر بدلکاری های عجیب و خطرناکش، در میان اهالی سینما معروف شده‌، عاشق یک دختر آرام و کم حرف بشود…
تقابل عشق یک پسر هیجانی با یک بانوی جوان بیوه و آرام که پدرش تهیه کننده ی مطرحی هست و… (بیشتر…)

دانلود رمان تکرار عشق به قلم مریم پیروند با لينک مستقيم

دانلود رمان تکرار عشق نسخه کامل پی‌دی‌اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نويسنده رمان: مریم پیروند
تعداد صفحات: 1169

رمان تکرار عشق

خلاصه‌‌ رمان : داستان این رمان در رابطه با دختر زیبایی به نام عسل است که مادرش بیماری دارد.
او برای تهیه کردن هزینه درمان بیماری مادرش مجبور می شود که رحمش را به یک زن و شوهر جوان اجاره بدهد.
با سپری شدن زمان و وقت گذراندن با امیرسام آنها به هم علاقه مند می شوند.
اما عسل با وجود همسر اول امیرسام حاضر به ادامه دادن به این رابطه نیست، ولی امیرسام کاری می کند که…

(بیشتر…)

دانلود رمان افسون و سورن به قلم یاس بانو با لينک مستقيم

دانلود رمان افسون و سورن در فرمت‌های پی‌دی‌اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان افسون و سورن: عاشقانه ، هیجانی ، ازدواج اجباری
نويسنده رمان: یاس بانو
تعداد صفحات رمان: 519

رمان افسون و سورن

خلاصه‌ رمان : باران رنگ های آهنگین دارد، خورشید و بادبان های خیره کننده سفر خود را در بی نهایت تصویر می کنند.
در بندر آبی چشمانت، پنجره ای گشوده به دریا و پرنده هایی در دوردست به جستجوی سرزمین های به دنیا نیامده.
در بندر آبی چشمانت، برف در تابستان می آید.
کشتی هایی با بار فیروزه که دریا را در خود غرقه می سازند بی آنکه خود غرق شوند…
قسمتی از داستان رمان افسون و سورن
دستی کشیدم بر رویش و زیر لب زمزمه کردم…
– به نظرت چه کار کنم؟ کم آوردم آوین، دیگه نمی دونم چه کار کنم کمکم کن!

(بیشتر…)