سایت دانلود رمان های جذاب ایرانی : ورود به رمان استار

دانلود رمان سنگ و تیشه نوشته شیوا بادی با لينک مستقيم

دانلود رمان سنگ و تیشه با فرمت های اندرويد، آيفون، پی دی اف، جاوا
موضوع رمان سنگ و تیشه: عاشقانه ، اجتماعی
نويسنده رمان: شیوا بادی
تعداد صفحات رمان: 210 صفحه

دانلود رمان سنگ و تیشه

خلاصه داستان: این رمان درباره زندگیه یک خانواده است.
زنی به نام لیدا، مردی به نام رامین، پسری به نام رامتین و برادر رامین که رادین نام داره.
به اجبار، به خاطر یک رسمی که از قدیم بوده، به خاطر حفظ فرزند، به خاطر حس قشنگ مادر بودن…
لیدا مجبور است تن به خواسته ای بدهد که به اون راضی نیست، مجبور است به اجرای خواسته زورگویی افراد از خود راضی…
قسمتی از رمان سنگ و تیشه
“لیدا”
درد و دلم رو باهاش كردم… از سختی هایى كه تو این یک سال كشیدم براش گفتم… از نگرانی هام… از فشارهای زندگی… از زورگویى پدرش… از اینكه دوباره حاج فتوحى مرغش یه پا شد… از اینكه مثل اون سال هایى كه اونو ازم دریغ می كرد و منو منع می كرد از نزدیک شدن بهش…

(بیشتر…)

دانلود رمان اعدام یا انتقام نوشته شیوا بادی با لينک مستقيم

دانلود رمان اعدام یا انتقام با فرمت های اندرويد، آيفون، پی دی اف، جاوا

موضوع رمان اعدام یا انتقام: عاشقانه
نويسنده رمان: شیوا بادی
تعداد صفحات رمان: 925 صفحه

دانلود رمان اعدام یا انتقام

خلاصه داستان: ابتدای رمان در مورد دو زوجه، دو زوجی که هر کدام عاشق همسرشون هستن!
ولی با يک تصادف، همسر يکی از اين زوج ها جان خود را از دست می دهد و اون سه نفر ديگه رو تو مسير هم دیگه قرار می دهد!
علی راضی نمی شه که رضایت بده.
تنها حرفی که بر روی زبونشه، قصاصه!
و اينکه سهيل بايد تاوان کاری که کرده را پس بدهد!
قسمتی از رمان اعدام یا انتقام
سهیل، لیسانسه حقوق از دانشگاه آزاد نراق!
با هم تو یه دانشکده بودیم، اون ترم ششم بود و من ترم دوم، اولین بار تو حیاط دانشگاه سهیل رو دیدم.
اون روز زیاد ازش خوشم نمی اومد، ولی بعدها که یکی از درس هام رو با ترم بالایی ها گرفتم…

(بیشتر…)

دانلود رمان واحد روبرویی نوشته شیوا بادی با لینک مستقیم

دانلود رمان واحد روبرویی با فرمت های pdf,apk,epub,jar
موضوع رمان واحد روبرویی: عاشقانه
رمان واحد روبرویی نوشته: شیوا بادی
تعداد صفحات رمان: 501 صفحه

 دانلود رمان واحد روبرویی

خلاصه داستان: داستان رمان درباره ى زندگی یک دختر و پسره.
دو نفر آدم عادى که زندگى اونها رو سر راه هم قرار میده.
دو نفر از دو دنیاى مختلف، از دو شهر مختلف و با عقاید مختلف.
دو نفر که تقدیر اونها با هم بودنه.
داستان از زبان هر دو نفر هست، هم دختر و هم پسر.
دختر تنهاست و فقط خدا رو داره و پسر به ظاهر تنها نیست اما در باطن از همه تنها تره!
ببینیم تقدیر چطورى این دو نفرو سر راه هم قرار میده و چى میشه!…
قسمتی از رمان واحد روبرویی
امروزم مثل هر روز باز کلاسم تموم شد و باید برگردم خونه.
خونه ای که هیچ کس توش منتظرم نیست. فقط منم و تنهایی.
سال هاست تنها شدم. همون موقع که اون فاجعه رخ داد…

(بیشتر…)