دانلود رمان دُر به قلم مریم پیروند با لینک مستقیم

رمان دُر دانلود نسخه اندروید، آیفون، Pdf

موضوع : عاشقانه
تعداد صفحات : 2378

رمان در

خلاصه رمان : اردوان شوهر خواهر مرحوم (دُرسا) اجازه‌ی دیدن خواهرزاده اش را به آن ها نمی دهد، مگر به شرطی که برای دُرسا گذاشته است!
شرطی که او زیر بار نمی رود و باعث شده تا اردوان سر لج و عنان دیدار آن ها را ممنوع کند… (بیشتر…)

دانلود رمان من تو به قلم مریم پیروند با لینک مستقیم

رمان من تو نسخه کامل

موضوع رمان : عاشقانه ، هیجانی ، بزرگسال
تعداد صفحات : 2489

رمان من تو

خلاصه رمان : رابطه ثمین و ارسلان بخاطر قتل غیر عمد پدر ارسلان توسط برادر ثمین، بهم می خورد.
این اتفاق در حالی می افتد که ثمین باردار است و ارسلان اشتیاقی برای ادامه‌ رابطه‌ با ثمین ندارد.
در رفت و آمدهای ثمین برای رضایت گرفتن از خانواده‌ ارسلان، پای برادر بزرگتر ارسلان به ماجرا باز می شود و باعث به وجود آمدن یک سری تغییرات در زندگی ثمین می شود… (بیشتر…)

دانلود رمان تکرار عشق به قلم مریم پیروند با لينک مستقيم

دانلود رمان تکرار عشق نسخه کامل پی‌دی‌اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نويسنده رمان: مریم پیروند
تعداد صفحات: 1169

رمان تکرار عشق

خلاصه‌‌ رمان : داستان این رمان در رابطه با دختر زیبایی به نام عسل است که مادرش بیماری دارد.
او برای تهیه کردن هزینه درمان بیماری مادرش مجبور می شود که رحمش را به یک زن و شوهر جوان اجاره بدهد.
با سپری شدن زمان و وقت گذراندن با امیرسام آنها به هم علاقه مند می شوند.
اما عسل با وجود همسر اول امیرسام حاضر به ادامه دادن به این رابطه نیست، ولی امیرسام کاری می کند که…

(بیشتر…)

دانلود رمان سکوت عاشقی از نویسنده مریم پیروند با لينک مستقيم

دانلود رمان سکوت عاشقی برای پی دی اف، اندرويد، آيفون، جاوا
موضوع رمان سکوت عاشقی: عاشقانه
نويسنده رمان: مریم پیروند
تعداد صفحات رمان 939 صفحه

رمان سکوت عاشقی

خلاصه رمان : آتیه دختری که طبق سنت مجبور است با پسر عموی خود آراد ازدواج کند.
اما هر دو هیچ علاقه ای به یکدیگر ندارند.
ولی امیرعلی برادر بزرگ آراد بسیار زیاد آتیه را دوست دارد.
امیرعلی مجبور است بنا به دلایلی سکوت کند و حرفی از علاقه اش نسبت به نشان کرده ی برادرش نزند.
اما سکوتش را یک روزی می شکند که آن وقت…
قسمتی از متن رمان سکوت عاشقی
آراد: حاجی من چه جوري بگم نمی خوام بابا جان، نمی خوام با آتیه ازدواج کنم.
حاج صادق: نمی شه چند بار بگم رسم و رسومه، تو چرا نمی خواي بفهمی؟ این حرف مال خیلی سال پیش بوده، حرف ها رو بزرگترها زدن نمی شه این وصلت سر نگیره.
حالا تو هی بگو نمی خوام و نمی تونم و نمی شه، ولی من میگم تو باید با آتیه ازدواج کنی.

(بیشتر…)