دانلود رمان فرشته ی من به قلم فرشته تات با لينک مستقيم

دانلود رمان فرشته ی من با فرمت پی دی اف، اندرويد، آيفون، جاوا

موضوع رمان : عاشقانه ، اجتماعی
نويسنده رمان: فرشته تات
تعداد صفحات رمان 428 صفحه

تصویر رمان فرشته ی من

خلاصه رمان : داستان این ﺭﻣﺎﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ی ﺩﺧﺘﺮی ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
خانواده ی فرشته می خواهند ﺑﻪ ﺍﺟﺒﺎﺭ، ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﭘﻮﻝ و ﺑﻪ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻧﺎﻣﺎﺩﺭی اش او را برای ازدواج به یک پیرمرد پول دار بدهند.
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ فرشته فقط 20 سالش است.
فرشته در ﺷﺐ ﻋﺮوسی اش و ﻗﺒﻞ ﺍﺯ جاری شدن خطبه ﻋﻘﺪ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ یکی از دوستانش مخفیانه ﺍﺯ خانه بیرون می رود.
این گونه مسیر زندگی اش تغییر می کند…
قسمتی از متن رمان فرشته ی من
با نوری که از پنجره ی اتاقم روی صورتم افتاد آروم چشم هایم رو باز کردم.
چون نور چشم هام رو می زد چند بار پنجره هارو باز و بسته شون کردم تا تونستم بهش عادت کنم.
تو تختم نشستم و با چشم های خوابالو به ساعت روی میزم نگاه کردم.
_وااااااااای خدا ساعت 10 بود؟؟!!

(بیشتر…)

دانلود رمان ببار بارون نوشته فرشته27 با لينک مستقيم

دانلود رمان ببار بارون با فرمت های اندرويد، آيفون، پی دی اف، جاوا

موضوع رمان ببار بارون: عاشقانه ، اجتماعی ، هیجانی
نويسنده رمان: فرشته27
تعداد صفحات رمان: 409 صفحه

رمان ببار بارون

خلاصه داستان: موضوع اصلی این رمان درباره ی دختری به نام سوگول است.
دختری مهربان با نگاهی مملو از غم و اندوه
سوگل رمان ما دلش پر از غصه است، سراسر زندگیش پر شده از دروغ…
دروغ آن هم از جانب آدمایی که یک روزی فکر می کرد دوستش دارند.
ولی حقایق بعضی وقت ها اونطور نیستند که ما می بینیم و هر روز با نگاهی بی تفاوت از کنارشون می گذریم.
بارون تو این رمان نماد پاکی و آرامشه، نماد برکت و نعمت از جانب پروردگار بی همتا… (بیشتر…)

دانلود رمان گناهکار نوشته fereshteh27 با لینک مستقیم

دانلود رمان گناهکار با فرمت های pdf,apk,epub,jar

موضوع رمان: هیجانی ، اجتماعی ، عاشقانه
رمان گناهکار نوشته: fereshteh27
تعداد صفحات رمان: 974 صفحه

دانلود رمان گناهکار

خلاصه داستان: زندگیم رو پر از سیاهی کردم. پر از نفرت و تاریکی.
فقط به خاطر همون عذابی که همیشه ازش دَم می زد.
انقدر که برای خودم این واژه ی گناهکار رو تکرار کردم تا تونستم کاری کنم بشه ملکه ی ذهن و روح و قلبم.
او شعارش دوری از گناه بود ولی عملش… یک گناهکار حرفه ای بود.
یه آدم از جنس تاریکی ولی با ظاهری شیشه ای، شکست. بالاخره توانست ظاهر شیشه ای و شکننده اش رو هزار تیکه کنه.
اونوقت بود که ظاهر زشت و پلید گناهانش نمایان شد. و من دیدم، به چشم دیدم.
بزرگترین گناهان اون افراد گناهکار رو دیدم و نفرت رو تو وجودم پرورش دادم.
نفرت همون چیزی که بر قلب سنگی من حکومت می کرد. من…
آرشام… اسمم گناهکار، رسمم تباهکار…

(بیشتر…)