سایت دانلود رمان های جذاب ایرانی : ورود به رمان استار

دانلود رمان گوش ماهی به قلم مدیا خجسته با لينک مستقيم

دانلود رمان گوش ماهی برای پی‌دی‌اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان گوش ماهی: عاشقانه ، معمایی ، هیجان‌انگیز
نويسنده رمان: مدیا خجسته
تعداد صفحات: 924

رمان گوش ماهی

خلاصه‌‌ رمان : داستان این رمان جذاب درباره یک عکاس کنجکاو و ماجراجو به اسم دنیز می باشد که سعی در کشف هویت یک ماهیگیر دارد.
فردی که کشف هویتش برای هر شخصی سخت است.
ماهیگیری که مرموز و به گفته ی دیگران خطرناک، البته بسیاز جذاب. میان این کشمکش های پرهیجان می فهمه که ماهیگیر خطرناک شخصی نیست جز…
بخشی از متن رمان گوش ماهی
روی تخت دراز میکشم و چشمام رو می بندم.
بعد از گذشتِ چهار سال، همه چی دقیقا مثل همون روزیه که رفتم.

(بیشتر…)

دانلود رمان دژکوب به قلم مدیا خجسته با لينک مستقيم

دانلود رمان دژکوب با فرمت پی دی اف، اندرويد، آيفون، جاوا
موضوع رمان دژکوب: عاشقانه ، اجتماعی
نويسنده رمان: مدیا خجسته
تعداد صفحات رمان 414 صفحه

رمان دژکوب

خلاصه رمان : بهراد، مردی زخم دیده است که فقط به حرمت یک قسم آتش انتقام را روز به روز در سینه اش بیشتر و فروزان تر می کند.
سرنوشت او را تا لبه ی پرتگاهی پیش می برد که در آن سوی آن چیزی جز تاریکی نیست.
بی آنکه بداند این بار تاریکی همان روشنایی صبح زندگی اش بوده که حالا جای به شب داده است…
قسمتی از متن رمان دژکوب
هوا سرد بود، آسمان می غرید و ابرهای سیاه بی وقفه می باریدند.
میانِ کوچه ی تنگی در شهرِ مه گرفته از سرمایِ آذر ماه، تنها صدای پای او بود و تپش های بی وقفه ی قلبش…
نمی دانست اینجا کدام جهنمی از شهر است.
قبلا اینجا آمده بود؟ نیامده بود؟
اصلا این خراب شده را دیده بود؟
کوچه های تنگ و تاریک…

(بیشتر…)

دانلود رمان دوئل دل به قلم مدیا خجسته با لينک مستقيم

دانلود رمان دوئل دل برای نسخه های پی دی اف، اندرويد، آيفون، جاوا

موضوع رمان دوئل دل: عاشقانه
نويسنده رمان: مدیا خجسته
تعداد صفحات رمان 564 صفحه

دانلود رمان دوئل دل

خلاصه داستان: ﭘﺎﻫﺎﯾﺶ از ﺷﺪت ﺳﺮ ﻣﺎ آﻧﻘﺪر ﺑﯽ ﺣﺲ ﺷﺪه ﺑﻮد ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﻧﯿﺸﮕﻮن ﻫﺎي ﭘﺸﺖ ﺳﺮِ ﻫﻢِ ﻣﯿﺘﺮا را ﻫﻢ ﺣﺲ ﻧﻤﯿ ﮑﺮد.
ﺑﯽ ﺧﯿﺎل و آﺳﻮده ﮔﺎز دﯾﮕﺮي ﺑﻪ ﺳﺎﻧﺪوﯾﭻ ﭘﺮ و ﭘﯿﻤﻮنِ ﺳﻮﺳﯿﺲ اش زد و ﺑﺎ دﻫان ﭘﺮ ﺑﺮاي ﻣﯿﺘﺮا ﭼﺸﻢ ﻏﺮه رﻓﺖ.
ﻣﯿﺘﺮا ﮐﻪ دﯾﮕﺮ ﮐﺎر را از ﮐﺎر ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻣﯿ ﺪﯾﺪ آرﻧﺠﺶ را روي زاﻧﻮﯾﺶ ﺗﮑﯿﻪ داد و دﺳﺘﺶ را روي ﺷﻘﯿﻘﻪ اش ﮔﺬاﺷﺖ.
هم رﻣﺎن ﺑﺎ ﺳﺮ ﭘﺎﯾﯿﻦ اﻧﺪاﺧﺘﻦِ ﻣﯿﺘﺮا ﯾﮏ ﺻﺪاي آﺷﻨﺎ و ﮔﯿﺮا ﺑﻨﺪ دﻟﺶ را ﭘﺎره ﮐﺮد.
_ﺧﺎﻧﻢ ﻧﯿﮏ روش؟…
قسمتی از رمان دوﺋﻞِ دل
ﺳﺮ ﺑﺮﮔﺮداﻧﺪ و در ﮐﺴﺮي از ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﻤﺰﻣﺎن ﺑﺎ آن ﺑﻪ ﭘﺎﺧﻮاﺳﺘﻦِ آﻧﯽ و ﺗﻼش ﺑﺮاي ﻗﻮرت دادنِ ﻟﻘﻤﻪ ي ﮐﺬاﯾﯽ رﻧﮕﺶ ﺑﻪ ﮐﺒﻮدي ﻣﺎﯾﻞ ﺷﺪ و ﺑﻪ ﺳﺮﻓﻪ اﻓﺘﺎد.

(بیشتر…)