دانلود رمان قدیسه ی ناپاک (جلد اول و دوم) به قلم کوثر شاهینی فر با لینک مستقیم

رمان قدیسه ی ناپاک از کوثر شاهینی فر نسخه کامل جلد اول و دوم

موضوع رمان : عاشقانه، اربابی
تعداد صفحات : جلد اول 296 صفحه – جلد دوم 805 صفحه

رمان قدیسه ی ناپاک

خلاصه رمان : همسر دوم خان دهکده ای دور افتاده که به سنگسار محکوم شده است.
محکوم هست به خیانتی که یادش نمی آید و سردار مردی که می خواهد انتقام این خیانت را بگیرد و تا مرگ همسر خان پیش می رود!
از طرفی برادر هوویش او را دوست دارد و در میان این دردسرهای بزرگ و کوچک همسر خان عاشق او می شود و… (بیشتر…)

دانلود رمان پاییز یخ زده به قلم کوثر شاهینی فر با لینک مستقیم

رمان پاییز یخ زده نسخه کامل

موضوع رمان : عاشقانه ، انتقامی ، جنایی
تعداد صفحات : 364

رمان پاییز یخ زده

خلاصه رمان : داستان رمان درباره دختری به نام پاییز است. هامون و ساشا با یکدیگر دوست هستند، این دو شخص عاشق پاییز می شوند. پاییزی که گیر کرده بین این دو دوست و در نهایت تعرضی که…!
ساشا رییس یک عده آدم هست که برای رسیدن به اهداف خودش همسر رقیب خود را به غنیمت می گیرد! (بیشتر…)

دانلود رمان مرداب فریب به قلم کوثر شاهینی فر با لینک مستقیم

رمان مرداب فریب نسخه کامل

موضوع رمان : عاشقانه ، اربابی رعیتی
تعداد صفحات : 1004

رمان مرداب فریب

خلاصه رمان : داستان عشق میان پری رُخ و سیاوش! عشقی میان رعیت و ارباب زاده.
اما مهران، زخم خورده ای که آتش کینه اش چهره ی پری رُخ را می سوزاند و شب مراسم عروسی آن دو عروس دیگری را به جای پری رُخ کنار سیاوش می نشاند!
پری رُخی که شبانه پا به فرار می گزارد و دور می شود از سیاوش و عاشقانه هایش و سیاوشی که از پری رُخ خبر ندارد. (بیشتر…)

دانلود رمان حرارت تنت از نویسنده کوثر شاهینی فر با لينک مستقيم

دانلود رمان حرارت تنت با فرمت پی‌دی‌اف، نسخه اندروید، نسخه آیفون، جاوا

موضوع رمان حرارت تنت: عاشقانه ، اجتماعی ، اجباری
نويسنده رمان: کوثر شاهینی فر
تعداد صفحات رمان: 683

رمان حرارت تنت

خلاصه‌ رمان : این رمان روایتگر داستان دختری می باشد که به اجبار باید با یک مرد ازدواج کند.
او برای خلاص شدن از این ازدواج اجباری شب عروسی‌اش از مجلس فرار می کند.
اما در میان راه بنا به دلایلی تصمیمش عوض می شود و…
قسمتی از متن رمان حرارت تنت
نفس نفس می زنم.
توجهش سمت دیوار جلب میشه و یک قدم جلو میاد…
با ترس بیشتر، هردو دستم رو جلوی دهانم می گذارم و به دیوار تکیه می زنم.
من حتی لباس عروس رو ندیده بودم و آسو انتخابش کرده بود، آسو؟ نگرانشم…
و اشک از گوشه ی چشمانم سر می خوره.
دل نگران دوباره از گوشه ی دیوار نگاه می کنم و می بینمشون…

(بیشتر…)