سایت دانلود رمان های جذاب ایرانی : ورود به رمان استار

دانلود رمان زیتون به قلم beste با لينک مستقيم

دانلود رمان زیتون نسخه پی‌دی‌اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان زیتون: عاشقانه
نويسنده رمان: beste
تعداد صفحات: 453 صفحه

رمان زیتون

خلاصه‌ای از رمان : رمان عاشقانه‌ی زیتون داستان دختری را روایت می‌کند که پس از 9 سال به کشور خود ایران برمی‌گردد…
او با دیدن هر گوشه‌ای از شهر خاطرات تلخ گذشته برایش زنده می‌شوند تا اینکه…
قسمتی از متن رمان زیتون
هواپیما کمی خلوت شده بود.
ساعت مچیم رو نگاه کردم، ساعت به وقت تهران باید 3 صبح می‌بود.
توجهم به هم‌همه اطرفم جلب شد، مردم عجله داشتن که پیاده شوند، به کجا چنین شتابان؟!
بلند شدم و شال دور گردنم رو روی سرم گذاشتم.
کیف دستیم رو از بالای سرم برداشتم و به سمت درب خروجی حرکت کردم.
به مهمان‌داران هواپیما نگاه کردم و با لبخندی از کنارشان گذشتم.

(بیشتر…)

دانلود رمان بازی مرگبار عشق از نویسنده زهرا علیپور با لينک مستقيم

دانلود رمان بازی مرگبار عشق پی دی اف ، اندروید ، آیفون ، جاوا
موضوع رمان بازی مرگبار عشق: طنز ، عاشقانه ، هیجان انگیز
نويسنده رمان: زهرا علیپور
تعداد صفحات رمان 119 صفحه

رمان بازی مرگبار عشق

خلاصه ای از رمان : داستان عاشقانه ما سرآغاز عشقی ممنوع بود!
این یک بازی ممنوعه بود که بازیگرهای این بازی مرگبار ناخواسته تن به این بازی بی رحمانه دادند!
همگی نیاز داشتیم به مقدار کمی خوشی!
حتی لحظه ای کوتاه!
که بتوانند رنگ زیبای خوشبختی را بچشند!
اما عده ای قربانی می شوند و خوشبختی را برای مونس خود به یادگار می گذارند!
قسمتی از متن رمان بازی مرگبار عشق
_ بفرمایید خانوم!
عینک دودیم رو از چشم هام برداشتم و از ماشین پیاده شدم.
نرگس و رعنا دم در عمارت بهم تعظیم کردن. با غرور همیشگی، عینک دودی رو دادم به رعنا… شنلم رو هم دادم به نرگس…
از پله های عمارت بالا رفتم و وارد اتاقم شدم.
اتاقی که با زیباترین سلیقه تزیین شده بود.

(بیشتر…)

دانلود رمان ساحل نشین اشک از نویسنده مرضیه اخوان نژاد با لينک مستقيم

دانلود رمان ساحل نشین اشک نسخه پی دی اف، اندرويد، آيفون، جاوا
موضوع رمان ساحل نشین اشک: عاشقانه ، غم انگیز
نويسنده رمان: مرضیه اخوان نژاد
تعداد صفحات رمان 450 صفحه

رمان ساحل نشین اشک

خلاصه رمان : داستان این رمان درباره ی زندگی دختری به نام اسما است.
اسما به پسری به نام شهرام علاقه مند است. آنها تصمیم می گیرند که با هم ازدواج کنند.
اما درست زمانی که شهرام و خانواده اش به خواستگاری اسما می آیند، پسر عموی اسما هم از او خواستگاری می کند.
پدر و برادر اسما، او را مجبور به ازدواج با پسر عمویش حامد می کنند و…
قسمتی از متن رمان ساحل نشین اشک
با صدای هشدار گوشی از خواب بیدار شدم.
چشم هایم باز نمی شد به ساعت نگاه کردم که دیدم ساعت هنوز 6 صبحه و هشدار گوشی رو قطع کردم تا دوباره بخوابم.
نمی دونستم چرا ساعت رو برای 6 تنظیم کردم.
بعد از کمی فکر کردن با چشم بسته یادم افتاد که قرار بود با شهرام بریم کوه…

(بیشتر…)