دانلود رمان آسمانی به سرم نیست به قلم نسیم شبانگاه با لینک مستقیم

رمان آسمانی به سرم نیست نسخه اندروید، آیفون، Pdf

موضوع : عاشقانه
تعداد صفحات : 2739

خلاصه رمان : دقیقه های طولانی می گذشت، از زمانی که زنگ را زده بودم از تو خبری نبود و من کم کم داشتم فکر می کردم که منصرف شده ای و با این جا خالی دادن، داری پیشنهاد عجیب و غریبت را پس می گیری.
کم کم داشتم به برگشتن فکر می کردم. تصمیم گرفتم بار دیگر زنگ را بزنم و اگر باز هم بی پاسخ ماندم برگردم، که تو در را باز نمودی.

در را باز کردی و اولین چیزی که به چشمم آمد، غوغای میان چشم هایت بود. امان از چشم هایت، به گمانم زهرناک ترین عسل های روی زمین بودند آن دو گوی وحشی و پر راز…
قسمتی از داستان رمان آسمانی به سرم نیست
رنگت پریده بود و موهایت را مثل همیشه آن قدر محکم بالای سرت بسته بودی که اگر هر زمان دیگری بود، شاید چشم هایم با چشم های کشیده و مخمورت همزاد پنداری می کرد و تیر می کشید، اما حالا خودم به اندازه کافی دغدغه داشتم.
برخلاف موهایت یقه لباست آزاد و لاقید و ناموزون روی شانه ات افتاده بود و شانه ات را با سخاوت نمایش می داد.
چقدر همیشه از این طور بی پروا لباس پوشیدنت دیوانه می شدم قطعا روزی بهت می گفتم در انتخاب لباس هایت دقت بیشتری داشته باشی.
الان؟ وقتش نبود، مثل تمام روزهایی که گذشته بود و من نمی دانم چرا نتوانسته بودم به تو این را بگویم.
امروز اما دلیل داشتم، پریشانی از سر و رویت شره می کرد.
من هم دلهره عجیب و غریبی داشتم. مضطرب بودن تو هم بر اضطراب بیشترم دامن میزد. نگاهت هم چون لب هایت ساکت بود

بعد از سکوتی نسبتا طولانی برگشتی…