دانلود رمان بن بست هفده اثری از پگاه (P*E*G*A*H) با لینک مستقیم

رمان بن بست هفده نسخه pdf و فایل قابل اجرا روی اندروید و آیفون

ژانر | عاشقانه، اجتماعی، تاریخی
تعداد صفحه | 1047

خلاصه رمان بن بست هفده : رمانی از جنس یک خانه در قدیمی ترین و سنتی ترین و تاریخی ترین محله های تهران.
خانه ای با اعضای یک رنگ و با صفا که می توانستی لبخند را در صورت باغبان آن ها تا عروسشان ببینی.
خانه ای که چندین کارگردان و تهیه کننده خواستار فیلم ساختن در آن هستند.

خانه ای با چندین درخت گیلاس با تخت زیرش که همه در فصل تابستان دور آن جمع می شوند و چای آلبالو می نوشن.
خانه ای با یک حوض بزرگ وسط حیاط آن که صدای فلکه آب آن روح تازه ای به خانه می بخشد.
خانه ای با یک نمای بسیار زیبای سنتی تاریخی که با اینکه خیلی از امکانات خانه های مرکزی رو ندارد اما می توانی…

بخشی از داستان رمان بن بست هفده
دستم را به دامن لباسم گرفتم تا کنترل دنباله اش راحت تر شود.
چرخی در سالن زدم و چهره ی خندان حاضرین را از نظر گذراندم.
با وجود روشن بودن چندین اسپیلت احساس گرما داشتم شاید هم این گرما ربطی به هوا نداشت و از حرارت دل عاشق و بی قرارم این طور می سوختم.

با وجود سنگینی لباس قدم هایم به سبکبالی یک کبک بود.
سرم را با احتیاط برگرداندم از همان ابتدا استرس داشتم تور از موهایم جدا شود که خوشبختانه تاکنون دوام آورده بود.
اما کفشم بدجور پایم را می زد و اینقدر بی تفاوت به ناراحتی اش رقصیده بودم که با تمام وجود پاره شدن.

پاهایم را احساس می کردم.
به زور خودم را نگه داشته بودم که لنگ نزنم اما مگر مهم بود؟
مگر دوباره همچین شبی برای من تکرار میشد؟

مگر ممکن است اتفاقی از این قشنگ تر برای من بی افتد که به معنای واقعی وزنم را نفهمم و در میان ابرها سیر کنم؟
مگر از این رویا بالاتر هم داریم؟
– ترنجم؟

به سمت صدا چرخیدم مادر بود.
خوبی مامان؟ چیزی لازم داری؟
نفس عمیقی از سر رضایت و شادی کشیدم.
نه مامانم همه چی عالیه.

با احتیاط تارهای ویو شده ی موهایم را مرتب کرد.
– میلاد کجاست؟
حتى اسمش هم قلبم را می لرزاند صدایم را پایین آوردم.
– رفت دستشویی.

اضطراب از تمام وجناتش پیدا بود.
– تو هم برو رژت رو تمدید کن کمرنگ شده.
لبخندی به رویش زدم و گفتم:
– چشم شما نگران نباش.

دستش را به پیراهنش مالید و با حواس پرتی گفت:
باشه. منم برم ببینم این عاقده کجا مونده فقط امشب بدون آبروریزی بگذره، دیگه از خدا چیزی نمی خوام.
به استرسش خندیدم از نظر من هیچ چیز نمی توانست امشب را خراب کند.

هیچی نمیشه مامانم اینقدر نگران نباش واسه قلبت خوب نیستا.
این عموتم که نشسته ور دل دوستاش و یک خبری از من بدبخت نمی گیره.
انگار نه انگار من دارم از دلشوره می میرم.

در مقام دفاع از عمو برآمدم.
اِ مامان؟! چیکارش داری طفلکی رو؟ یک ماهه شب و روز نداره حداقل امشب رو بذار خوش باشه پسرا هستن.
با حرص جواب داد:

کدوم پسرا؟ اون از یاشار که در حال بچه داریه. اونم از یاسین که از وقتی اومده مشغول لوده گری و مسخره بازیه.
میان حرفش پریدم.
کاپیتان به جای همه هست مامانم، اون یه لشکر رو حریفه…

برای دانلود رمان بن بست هفده ابتدا باید این رمان را خریداری نمایید.
شما می توانید نسخه اصلی و کامل این رمان را از طریق درگاه بانکی زیر خریداری نمایید.

قیمت 29,000 تومان

لینک دانلود این رمان بلافاصله بعد از پرداخت موفق قابل مشاهده و فعال خواهد شد
جهت ارتباط با پشتیبانی سایت اینجا کلیک کنید