دانلود رمان دژآشوب به قلم زینب ایلخانی با لینک مستقیم

رمان دژآشوب نسخه کامل

موضوع رمان : عاشقانه ، معمایی
تعداد صفحات : 1184

خلاصه رمان : داستان خاندانی معتبر در یک عمارت در محله دزاشیب، عمارتی به نام دژآشوب که آبستن یک دنیا ماجراست.
ماجرای یک قتل، مادری جوانمرگ، پدری گمشده، دختری تنها…
گندم دختری مهربان و سرشار از محبت و عشقی وافر به جهاندار خان معین شهسواری پیرمردی چشم به راه فرزند سفر کرده.

کامرانی که به جرم قتل نکرده آواره دیار غربت شده.
کامیاری که با دانستن واقعیت هایی متنفر و منزجر و عاصی شده.
گندمی که سخت دلداده کامیار است و ناکام از عشق او.
چه اتفاقی افتاده که کامیار از گندم دست کشیده و فراری از ابراز عشق و در تردیدی سخت، رنج می کشد؟!
دفترچه ای از بازگویی خاطرات فائقه خانم که شاید گویای حقایقی باشد که گره خیلی از ماجراها را برای همه روشن کند.
و حال با بازگشت کامران بعد از ۱۶ سال می خوانیم آنچه را که می خواهیم بدانیم.
آنچه را که در گذشته اتفاق افتاده و سرانجام عشق های شکست خورده و عشق هایی که قد عَلَم می کنند…
قسمتی از داستان رمان دژآشوب
“جهاندار”
دنیا دیگر در منظر چشمان بی فروغ سردار جهاندارخان معین شهسواری اصلا شبیه دنیایی نیست که عمری را یکسره غرق در عنفوان جوانی و نامداری در عرصه ی آن تاخته، جهانداری که در میان دره ی پهناور “دو هزار” و “سه هزار” در حالی که عنوان سرداری شده بود زیب و برازنده ی قامت بهترین و بزرگترین شکارچی منطقه خروشان و دمان می تاخت و می خرامید، جولان می داد و نفس می گرفت و در عرصه ی کوه های تخت سلیمان به خروش درآمده و زمین و زمان مسخر قدرت و آوازه اش بود.
از قوچ گرفته تا گرگ و پلنگ، خرس و گراز تا قوش و عقاب…