دانلود رمان فصل بادبادک ها نوشته مهسا زهیری با لينک مستقيم

دانلود رمان فصل بادبادک ها با فرمت هاي اندرويد، آيفون، پي دي اف، جاوا
موضوع رمان فصل بادبادک ها: عاشقانه ، اجتماعی ، معمایی
نويسنده رمان: مهسا زهیری
تعداد صفحات رمان: 255 صفحه

دانلود رمان فصل بادبادک ها

خلاصه داستان: شیده تنها وارث خانواده بزرگ عمادزاده است که قبلا ازدواج ناموفقی داشته.
او برادر جوانش رو پنج سال پیش، در یک حادثه مشکوک از دست داده.
حالا به نظر می رسه افراد متفاوتی با نیت های مختلف قصد نزدیک شدن به او را دارن.
داستان رمان پیرامون راز مرگ شهرام و روابط پیچیده ی سه خانواده (شریک) ثروتمند هست.
در نهایت تصمیم گیری شیده، زندگی اون رو در تقابل با شیوه ی زندگی مادرش قرار میده…
قسمتی از رمان فصل بادبادک ها
در اتاق با صدای قـژقـژ باز شد و من و مهرناز سکوت کردیم.
مهین خانوم با لبخند جلو اومد.
نگاهم به ظرف‌های خوراکی های توی سینی افتاد که از مدل‌های مختلف بود.
سینی رو روی میز گذاشت و گفت: تو رو خدا تعارف نکنید. بفرمایید.
– ممنون. همه چی هست. چرا زحمت کشیدید؟

(بیشتر…)

دانلود رمان عشق دردناک نوشته سوشیانس، مریم، مونا، آریانا با لينک مستقيم

دانلود رمان عشق دردناک با فرمت هاي اندرويد، آيفون، پي دي اف، جاوا
موضوع رمان عشق دردناک: عاشقانه ، اجتماعی
نويسندگان رمان: سوشیانس، مریم، مونا، آریانا
تعداد صفحات رمان: 76 صفحه

دانلود رمان عشق دردناک

خلاصه داستان: هندز فری رو از تو گوشام در آوردم.
صدای داد و فریاد جواد و بابا فک کنم تا ده کوچه اونور ترم می رفت.
دیگه تو این خانواده داشتم جون به لب می شدم، همه چی شده بود پول.
همه چی شده بود طلبکارای بابا، همه جا شده بود دعوا و فحش و فحش کاری.
این بارم مثل همیشه یکی از دعواهای بین جواد و بابا بود سر نمی دونم چند هزار پول.
دیگه واسم عادی شده بود، تنها دل خوشیم مامان بود و رامین، بقیه ی داداشام که همه مثل بابا شده بودن که تموم زندگیشون خلاصه شده بود تو پول…
قسمتی از رمان عشق دردناک
دیگه واسمون فقط همین خــونـه مونده و این چهارتا دیوار و چهارتا داداش بیکار و بی عار.

(بیشتر…)

دانلود رمان دست هایم حافظه دارند نوشته رهایش با لينک مستقيم

دانلود رمان دست هایم حافظه دارند با فرمت هاي اندرويد، آيفون، پي دي اف، جاوا
موضوع رمان دست هایم حافظه دارند: عاشقانه ، اجتماعی
نويسنده رمان: رهایش
تعداد صفحات رمان: 1909 صفحه

دانلود رمان دست هایم حافظه دارند

خلاصه داستان: کنعان درگیر در مشکلات خانوادگی و مالی، اسیر گذشته و خاطره ی زخمی که به روحش آسیب رسونده، در اوج مشکلات هجوم آورده به زندگی حالش، فرصتی برای گریز از موقعیت خسته کننده ی زندگیش پیدا می کنه.
اما هر فرصتی فرصت مناسب نیست و هر راه گریزی، راه گریز یا شاید هم…
این رمان داستان زندگی سه پسره، سه برادر که زندگیشون به وجود هم گره خورده و البته شخص آشنای غریبی که منبع اصلی مشکلات این سه برادره.
قسمتی از رمان دست هایم حافظه دارند
-دوست داری همراه من بیای؟!
_این الآن یه پیشنهاده در مورد شرکت من تو جلسه های کتابخوونی یا یه پیشنهاده برای اینکه رفیق فابریک من باشی؟!
شفق افتاد دنبالم! خندیدم و دوییدم!
حرص که می خورد واکنش هاش واقعاً دیدنی بود! قیافه اش هم همچنین!

(بیشتر…)

دانلود رمان ترنج و عطر بهار نارنج نوشته سما جم با لينک مستقيم

دانلود رمان ترنج و عطر بهار نارنج با فرمت هاي اندرويد، آيفون، پي دي اف، جاوا
موضوع رمان ترنج و عطر بهار نارنج: عاشقانه ، اجتماعی
نويسنده رمان: سما جم
تعداد صفحات رمان: 205 صفحه

دانلود رمان ترنج و عطر بهار نارنج

خلاصه داستان: داستان دختری‌ است که در کودکی، با دریافت تصویری بر پرده‌ی سفید ذهنش، بزرگسالی مخدوشی برایش رقم خورده.
او عزم آن دارد که با مهربان‌ترین همراه و همنوازش، خوش‌ترین لحظات را بر اریکه‌ی خیالش ثبت کند.
و آن که واقعیت این همراهی را به ته خط می‌رساند،‌‌ همان اوست که…
قسمتی از رمان ترنج و عطر بهار نارنج
بهار: پاسخگوی پانصد و هفده بفرمایید؟
-کمک.. خانوم.. تو.. رو.. خدا.. کمک..
-الو.. الو.. صدام رو دارید؟
-کمکم.. کنید..
-عزیزم… خانوم… فکر کنم اشتباه گرفتید!
به جای هشت باید پنج می زدید که به اورژانس وصل بشه، اینجا صد و هجدهه، متوجه اید خانوم؟
صداش بریده بریده به گوشم میرسید.
-کمک.. کنید.. دستم.. ح.. س.. ندار.. ه… کمک..
با خودم گفتم: خدایا، این دیگه چیه؟ عجب گرفتاری شدم. حالا چی کار باید بکنم؟

(بیشتر…)