دانلود رمان هایکا اثری از الناز بوذرجمهری با لینک مستقیم
رمان هایکا نسخه pdf و فایل قابل اجرا روی اندروید و آیفون
ژانر | عاشقانه، اجباری
تعداد صفحه | 3077
خلاصه رمان هایکا : ماهور با وجـود اینکه می دانسـت جاوید بیماری لاعلاج دارد تن به وصلت با اورا داد و حالا درست شب عقدش جاوید چشم به این دنیا بست!
اکنون به رسم قدیمـی خاندان حاجی باید زن یکی از پسـران او شود هایکا که خود نامزد دارد، یا سبحانی که خود دل در گروه عشق ماهور دارد…
بخشی از داستان رمان هایکا
ماهور حوله کوچکی دور سرش پیچید و جلوتر رفت. مرسـی عزیزم چی درست می کنی؟
آوا نگاهی به ظرف غذا انداخت.
خورش قیمه بادمجان از اونا که دوست داری. اوم آوا خانم غذاهـای ایرانی هم بلده؟!
آوا چشمش را ریز کرد و به نشانه قهر رو گرداند. بله که بلده بالاخره دنبال شوهر ایرانیه باید غذای ایرانی هم بلد باشـه.
آوا خیره به گودی پای چشمان ماهور بود و ماهور عجیب این روزها به فکر هایکا…
هایکایی که چند ماه نه زنگ میزند نه دیگر جلوی راهش قرار می گرفت، شوهر کردن خوب نیست. حداقل برای من که خوب نبود!
شکایت داشت از عالم و آدم اما چه می کرد وقتی اعتماد کرد و بدون هیچ توضیحی کنار گذاشته شده بود.
بیا، بیا بخوریم که سرد می شه. سری تکان داد و بعد از فشردن دستگیره در از ماشین خـارج شد.
به کمک آوا چمدان را داخل خانه برد و داخل اتاق خواب قرار داد.
برو یه دوش بگیر ماهور خیلی نیازه برات. ماهور هم ایـن نظر را پسندید.
شدیدا نیاز به حمام و آب ولرم داشت. به طرف اتاق رفت و لباس های تمیز به همراه حوله برداشت. به حمام رفت و دوش کوتاهـی گرفت.
دلش می خواست بیشتر زیر دوش بماند، اما کوفتگی بدنش این اجازه را نمی داد.
این همه بی حالی و خستگی از کجا می آمـد؟ انگار کوه کنده بود!
بی حوصله از حمام درآمد و بعد از خشک کردن خودش لباس هایش را تنش کرد…
نویسنده و ناشر محترم اگر خواستار حذف این رمان از تارنمای novelz.ir هستید وارد لینک زیر شویدفرم درخواست حذف رمان