دانلود رمان بخت سیاه پوش من نوشته زینب جوکال با لینک مستقیم

دانلود رمان بخت سیاه پوش من با فرمت های pdf,apk,epub,jar
موضوع رمان بخت سیاه پوش من: اجتماعی ، تراژدی
رمان بخت سیاه پوش من نوشته: زینب جوکال
طراح جلد: فادیا ام زد

دانلود رمان بخت سیاه پوش من

خلاصه داستان: نمی‌دانم ازدواج اجباری مرا بیشتر زجر می‌دهد یا بدبخت شدنم که از بدو تولدم سیاه بخت بودم.
سخت است پذیرفتن چیزهایی که نمی‌خواهی در زندگی‌ات داشته باشی و مجبور به بودنشان در زندگی نکبت‌بارت شوی!
دشوارتر از این همه، عادت کردن به زخم‌هایی است که با تمام تلاشت با آن‌ها کنار آمدی و به وجود آن‌ها عادت کرده‌ای ولی بعد از دلبستگی به زخم‌های کهنه…
**سلام خواننده‌های گرامی، قبل از شروع رمان باید چند مورد رو براتون توضیح بدم.
اول از همه اینکه این رمان از نامش و همچنین ژانرش مشخصه چه چیزی رو می‌خواد روایت کنه.
پس من از کسانی که به رمان‌های عاشقانه، کل کلی، فانتزی یا طنز علاقه مند هستن؛ خواهشمندم این رمان رو مطالعه نکنند.

(بیشتر…)

دانلود رمان پیر شدیم ولی بزرگ نه نوشته هستی کیانی با لینک مستقیم

دانلود رمان پیر شدیم ولی بزرگ نه با فرمت های pdf,apk,epub,jar
موضوع رمان پیر شدیم ولی بزرگ نه: معمایی ، عاشقانه ، پلیسی ، جنایی ، غمگین
رمان پیر شدیم ولی بزرگ نه نوشته: هستی کیانی

دانلود رمان پیر شدیم ولی بزرگ نه

خلاصه داستان: این داستان، حکایت انسانهایی است که در این دنیا رشد می کنند، بزرگ میشوند، قامت بلند می کنند.
از کودکی چند ماهه می شوند مردی 50 ساله که ریش سفید کرده و پیراهن به پیراهن پاره کرده است.
اما آنها خیلی چیز ها را نمی دادند…
آنها نمی دانند که ”بخشیدن” وظیفه نیست.
بلکه لطفیست که هرکسی لیاقتش را ندارد!
آنها نمی دانند که زمان مرحمی بر روی زخم ها نیست.
بلکه سرپوشی برای پنهان کردن دردها از نگاه های درنده و کنجکاو مردم است!
آنها نمی دانند چه درد بدیست که تمام دارو ندارت را بدهی پای چیزی که دراین دنیا طاقت و دوامی ندارد!

(بیشتر…)

دانلود رمان خلافکار مغرور از ستایش خفن با لینک مستقیم

دانلود رمان خلافکار مغرور با فرمت های pdf,apk,epub,jar
موضوع رمان خلافکار مغرور: طنز ، عاشقانه ، معمایی ، پلیسی ، کل کلی ، هیجانی ، جنایی
رمان خلافکار مغرور نوشته: ستایش خفن

رمان خلافکار مغرور

خلاصه داستان: داستان درمورد یه خلافکار، دختری که مشکلات سخت زندگی اونو تا مرز سنگ شدن کشیده و حالا اونو تا عمق بازی های خلاف کشیده.
منجلابی که هر چی بیشتر دست و پا بزنی امیدت کمتر میشه.
این دختر آنچان مغرور که به راحتی کسی نمی تونه از صفحه ی بازی روزگار بیرون بندازه.
تا اینکه با ورود مردی به دنیای خاکستری و تیره و تارش همیه چیز عوض میشه.
چه جوری اون مرد این کارو میکنه؟
دختر داستان غرورشو کنار میزاره؟
دوباره می تونه خودشو از نو بسازه؟
با فلب زخمیش چه طور کنار میاد؟
چه طور میتونه از این باند خلافی که توش گیر کرده رها بشه؟…

(بیشتر…)